مهم نیس طرف چشمش کوچیک باشه یا درشت من آدم میشناسم نابیناست ، ولی محبت رو خوب میبینه ....ب زندگی ای ک آدما ب نمایش میذارن غبطه نخورین...یه فروشنده قشنگ ترین جنس هاشو تو ویترین میچینه اگه جرعت حرف حق زدنو نداری لاقل برا کسایی کع چرت و پرت میگن دس نزن🤜 دوستعزیز تا وقتی ک خودتو ب خریت زدی نزدیکم نشو اطراف من طویله نیس...ی عده هستن وقتی بیکار میشن حالتو میپرسن شمام هر وقت بیکار شدین جوابشونو بدین....آدم خوبی باش اما وقتت رو تلف نکن ک اینو ب همه ثابت کنی... ب پای علف هرز هر چقدرم آب و کود بریزی برات میوه نمیاره پس مواظب باش برا چ کسی و چ چیزی وقت میذاری🌵🌱اگه همیشه فک کنی حق با توعه هیچی از زندگی یاد نمیگیری..... از دیروز بیاموز ، برای امروز زندگی کن و امید ب آینده داشته باش
رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی ....... اگه توی یه کشوری درآمدِ یه آرایشگر بیشتر از یه معلمِ به این معنی نیست که پول تو درس خوندن نیست ،،،، به این معنی هست که مردم از قیافه ی زشتشون بیشتر خجالت میکشن تا مغز خالیشون ...... ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو میزنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری زیاد ناز نکن ...... 💫 من یه اسفندی ام 🌨️ مغرور ، جذاب ، لجباز 💫
🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمیخواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمیدانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)|| از من انسان جدیدی ساخته شده،کمی بی عاطفه تر کمی قدرتمند تر، کمی اجتماعی تر، اما در حق مردم مهربان تر شده ام، هنوز اعتقاد دارم اعمال انسان به او برمیگردد، از نگاه به گذشته بدم می آید، گذشته برای من تمام شده(1 آذر 1404)|||