یادمه از بچگی این شکلی بودم همش میترسیدم از مامانم بابام واکنششون درحالیکه بشدت بهم محبت میکردن تاحالا سرمم داد نزدن
تو مدرسم همیشه برا امتحانو اینا استرسم زیاد بود
ازدواج اولمم همش ازش میترسیدم
ازدواج دومم با مرد بشدت عصبی که هر لحظه از واکنشش میترسم واینکه تو جمع بی رو دربایسه از کسی عبایی نداره همرو ناراحت میکنه من همش میترسم حتی میترسم بیاد خونه مامانم یه چیزی بگه ناراحت بشن اینطورام نیستااااا من استرسم هیلی زیادیه
الانم بچه دارم یه سالشه تقریبا قرص اسنترا رو هم ب تازگی زیر نظر روانپزشک شروع کردم چیکار کنم من هم میترسمم😭😭😭😭😭😭😭😭
شوهرمو خیلی دوس دارم ولی میگم خدا کنه بمیره بلکه من ارامش بگیرم