آخه من چطوری از خودم مراقبت کنممم
عمرم همین طور داره میگذره تا کی باید منتظر ی زندگی خوب بمونم
وقتی ۳۰ سالم شد؟؟؟؟ تا اون موقع دهنم سرویس شده تا بتونم پول جمع کنم ی زندگی برا خودم بسازم
از همه شون بدم میاد
دلم از مادر پدرم زده شده
عین یتیم ها دارم زندگی میکنم نه خاله نه عمو نه دایی نه عمه هیچکی ندارم
همش پیش مامانم نشستم یا بابام
اینا هم هر کی سرش تو کار خودشه
تا کی باید زجر بکشم تا به آرزو هام برسم
خدا هم ی آدم خوب نمیزاره سر راهم هر چی کسخله دور من جمع شده