2777
2789

من خیلی همسرمو دوست دارم باهمم دوست بودیم بهم رسیدیم کاش نمیرسیدم.

 همسرم چندین بار بهم خیانت کرد هی بخشیدمش فقط بخاطر مامانم🖤😔 خانوما امروز من ب همسذم گفتم شارژ ندارم بده ب مامانم زنگ بزنم این گوشیشو از من پنهون کرد گفت دارم میرم دستشوی من شک کردم بهش گفتم خب بده بعد رو لج کرد باهام منم گفتم باید بدی بعد گوشیشو پرت کرد من بردم اتاق ک زنگ بزنم بدو بدو امد ی پیام امد ب گوشیش گوشیو از من گرفت اسم اون مخاطب ک خوندم همسایه مون بود همچین گرفت دستم درد کرد منم گفتم بده گرفت پیام پاک کرد داد بهظ گفتم این کیه گفت پسر همسایه س گفتم میخام شماره شو ببینم خاستم شماره شو ببینم گرفت از گلوم پرتم کرد زمین پشتم خورد ب ستون جوری ک ی لحظه نفسم بالا نیومد اون لحظه ک من حالم بد شد گوشیشو پرت کرد ت دیوار شکست من ک حالم بد بود گفتم باید منو ببری خونه مامانم اینا گفت من زنگ میزنم به خطته ولی پسر همسایه س زنگ زد همون پسر همسایه بود ولی خانوما اگ ت اون پیاما چیزی نبود چرا باید پاک میکرد چرا منو بخاطر اون اونجوری پرتم کرد زمین بخدا الان کمرم داره میشکنه توراهه بیمارستانم از اونجام میرم خونه مامانم اینا بگین چیکار کنم من بخاطر مامانم ممکنه باز برگردم سر خونه زندگیمم😭😭😭😔🖤

بخاطر مادرت؟

واقعا مادر دوست داره عذاب بکشی؟

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد. سگ ديگری از کنار چمن گذشت. چون اين منظره را ديد تعجب کرد و ايستاد. آخر هرگز نديده بود که سگ علف بخورد! ايستاد و با تعجب گفت: اوی ! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟! سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت: من؟ من سگ قاسم خان هستم! سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت: سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ ديگه چرا سگ قاسم خان؟ اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز يک چيزی؛ حالا که علف می‌خوری ديگه چرا سگ قاسم خان؟ سگ خودت باش...     #زمستان بی بهار / ابراهیم یونسی

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ودف یعنی چی؟ اصلا چرا همون دفعه اول جدا نشدی؟ مسخره ترین بهونه اس که بگی واسه مادرت😐

احتمالا فقط خودت از طلاق می‌ترسی

کسی که یه بار خیانت کنه همیشه خیانت میکنه

ببخشی اتفاقا پرو تر میشه 

آدمیزاد وقتی اعتمادش بشکنه دیگه مثل روز اول نمیشه

 چون دائم با شک زندگی میکنه با هر رفتار پارتنرش بهش شک میکنه حتی اگه واقعا پارتنرش توبه کرده باشه هم ته دلش یه شکی همیشه هست که البته حق هم داره

زندگی با شک خیلی سخت و عذاب آوره

من هنوز ازدواج نکردم که درک کنم جدایی چقدر میتونه سخت باشه اما منطقی که بهش نگاه میکنم میبینم من بودم نمیتونستم با شک و تردید زندگی کنم با آدمی که بهم حس نا امنی میده و هر لحظه فکر میکنم یه چیزیو ازم قایم کرده یا داره خیانت میکنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792