2777
2789
عنوان

به مادر شوهرم اینا بگم یا نه

246 بازدید | 12 پست

من دیروز رفتم مراسم خاکسپاری عمه همسرم ،بعد خاکسپاری رفتیم خونشون،من با جاریم بخاطر توهینی که کرد شیش ماهه قهرم ،مامانش اومده بود سرخاک بعدم با ما اومد خونه و روبروی من نشسته بود ،یه لحظه دیدم داره با بغل دستیش حرف میزنه و اونم زل زده بمن😐، اون خانوم دختر عمه همسرم بود بعد ک پرسیدم آخه من دقیق خانواده همسرم نمیشناسم، به نظرتون بگم ب مادر شوهرم ؟ خیلی اعصابم خورد شده

حالا نیاید بگید تو مقصر این ماجرایی خودزنی میکنما کاری کرد در حق من که اظهرالشمس بود و همه تف و لعنتش کردن از خودمم خداروشکر مطمئنم مادرم جوری تربیتم کرده که حتی با توهینش هم بازم سکوت کردم و فقط ب همسرم گفتم 

اما اگر مامانش بخواد با آبرو من بازی کنه ازش نمیگذرم

الان دقیقا چی رو میخای به مادرشوهرت بگی ؟! حتی نمیدونی اونها راجب چی حرف میزدن😐🤦 به فرض راجب شما بوده گفتنش چه دردی دوا می‌کنه یا اصلا چه اهمیتی داره چی گفتن وقتی از خودتون مطمئنید!

فاصله اجتماعی را رعایت کنید! ازآدم مشکوک به ویروس ۲ متر؛از آدم دروغگو ۱۰ متر،ازآدم ریاکار ۱۰۰ متر                  ازآدم متعصب ۱۰۰۰ متر،ازآدم حسود ۱۰/۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ متر 🤦

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

یکی وقتی،با یکی قهر هر حرفیو ممکنه پشتش بزنه 

 بالاخره همه می‌شناسند.

من تازه عروس بودن سر زبون دار یمدت هر چی میگفتم هر کی پدر شوهر مادر شوهرمو میدید میگفت ابنجوره زبون درازه احترام بزرگ تر نگه نمیداره و فلان .

الانم هر کی میبینتشون تعریفشو میکنه ک چقد خوش صحبت و سر زبون داره.

زمان حل میکنه

الان دقیقا چی رو میخای به مادرشوهرت بگی ؟! حتی نمیدونی اونها راجب چی حرف میزدن😐🤦 به فرض راجب شما ب ...

ببین قشنگ مشخص بود درباره من داره چیزی میگه از نگاه نفر دوم بهم نه یک بار بلکه چندین بار فهمیدم از این بابت تقریبا مطمئنم

یکی وقتی،با یکی قهر هر حرفیو ممکنه پشتش بزنه   بالاخره همه می‌شناسند. من تازه عروس بودن ...

درسته اما ببین انقد با خانواده پدری همسرم رابطه نداریم که من عمه هاشو ب قیافه نمی‌شناسم به نظرت اینا چه فکری درباره من میکنن،قبل اینکه اینجوری بشه هم یکی از عمه هاش گفت بهار خانوم ماشالا خوشگله دخترشم عکسشو بچه ها نشونم دادن شبیه مادرشه،اینو گفت منم سرمو کردم تو قرآن یهو سرمو بلند کردم دیدم مامان عفریته خانوم داره با بغل دستیش حرف میزنه 

دستام یخ کرد پاشدم رفتم تو اتاق بغض کردم به شوهرم زنگ زدم گفتم من می‌خوام برم گفت زشته بابام ناراحت میشه 


درسته اما ببین انقد با خانواده پدری همسرم رابطه نداریم که من عمه هاشو ب قیافه نمی‌شناسم به نظرت اینا ...

تو خانواده شوهر دز،ابن چیزا پیش میاد نباید نقطه ضعف نشون بدی 


فقط،وقتش رسید یبار جلو همه بگو خیلی چیزا شنیدم در بارم منتها نخواستم مراسم بهم بریزه کاری ب کسی نداشتم  بذا حساب کار بیاد دستش

اهمیت نده..پشت سرمن آنقدر حرف زده بودن..یبار مجلس ختم بود رفتم مسجد..همه داشتن بهم چپ چپ نگاه میکردن..بعدها،عمه ی شوهرم گفت به محض اینکه وارد مسجدشدی،اطرافیانم گفتن ای بابا،اینکه خیلی مظلومه،بااینم کنارنمیان؟!😆😆

بگی دعوا بشه میگن فلانی ینی تو تو مراسمات دعوا راه میندازه

وا چه دعوایی ،اون دعوا میشد که من همون موقع ری اکشن نشون بدم وگرنه که با وجود توهین کردناشم من باز سکوت کردم 

اهمیت نده..پشت سرمن آنقدر حرف زده بودن..یبار مجلس ختم بود رفتم مسجد..همه داشتن بهم چپ چپ نگاه میکردن ...

خدا لعنت کنه این آدمای خاله زنک مریضو، واسش بحران شده بقیه از خوشگلی من تعریف کنن انقد حساس شده بخدا که تو مراسم ختمم بقیه تعریف منو میکنن 😂 من اصلا اهمیت نمیدم چون معتقدم روزی که مردم خیلی به به و چه چه کنن ازت اتفاقا باید بترسی ، اما اون سر این مقایسه خودش با من چه کارا ک نکرده اگه بگم خنده ات میگیره 

این جور مواقع خودت و حسابی تو دل اون کسی که پشت سرت دارن پیشش بدگویی تو میکنن ، جا کن. بزار حسابی جذ ...

اتفاقا عمه شون داشت می‌گفت عکس دخترتو دیدم گفتم مثل مامانش خوشگله،بعدش این شروع کرد با اون خانوم پچ پچ کردن، کلا ریشه توهیناش به من از روی حسادته چون بقیه میگن بهار خوشگل تره،اما بخدا من هیچ موقع کوچکترین حرفی بهش نزدم پنج سال کنایه ها و استوری هاشو تحمل کردم تا جایی که دیگه علنا توهین کرد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792