معدم درد میکرد غذا درست کرده بود بزور میگف بیا بخور
گفتم معدم درد میکنه گفت تو دروغ میگی معدت درد میکنه میخوای غذای منو نخوری فک میکنی دستپختم بده
با جدیت کامل
برگام ریخت
اصن چجوری ب ذهنش خطور میکنه این برداشتا
تازه اومده فقط هم من و اینیم تو اتاق
اصن من ازش میترسم
پارانویا و دشمن انگاری داره
حرفای دیگشم همینجوریه نسبت ب همه سوظن داره
الان بزور غذارو خوردم معدم بدتر شده
چیکار کنم با این؟