2777
2789
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1797850 بازدید | 90747 پست

بچه ها داشتم یه ویدیو میدیدم از همایش های تد. تو این قسمتش یه نویسنده معلول به اسم sean stephenson صحبت میکرد که مدرک دکترا داشت. پزشکان به والدینش گفته بودن ۲۴ساعت اولیه بعد تولد فوت میکنه. خودش خیلی بانمک میگه حالا ۳۵ سال گذشته و اون دکترا فوت کردن و من تنها دکتر اون جمع هستم که باقی مونده.


یعنی هنوز حرص میخورم چرا جواب اون پزشک رو ندادم وقتی گفت ما با غربالگری ها فلان درصد تضمین میکنیم یچه سالمه و برای مثال اگر بچه ای مغز نداره و دنیا بیاد میمیره، چرا مادر باید ۹ماه نگهش داره؟ یا یچه ای که منگله و بیماری های فراوان داره چرا باید به دنیا بیاد؟ شرعا و قانونا میشه سقطش کرد


حیف ظاهر مذهبی دارم و چادر سرمه وگرنه یه سبک پیشینیانم یه انگشت شست نشونش میدادم.


کاری با درصد خطای غربالگری ها ندارم، غیر اصولی بودنشم به کنار، بدترین آفتش به نظر من این بود که ادبیات تازه ای رو باب کرد. اونم اینکه میشه برای سلب حیات از یه انسان تصمیم گرفت!!!! خدا ادم رو با مریض بودن بچه ش امتحان نکنه ولی در هرحال نمیشه به هیچ جنینی تیر خلاص زد.


آقا درد دلی بود و پرحرفی ای کردیم

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
باران جون این دردایی که گفتی من از ماه چهار یا پنج دارم.مخصوصا وقتی یه مدت دراز میکشم دیگه بلند شدنم ...

عزیزم، با خوردن آنتی بیوتیک و مصرف پماد، شکر خدا خیلی زود درد مثانه م افتاد. باقی دردهامم با چسبیدن به بخاری، خداروشکر ۹۵درصد رفع شده. جای شوهرمو با بخاری عوض کردم  درده شوخی نیست که.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

مامانای عزیز سلام

میگم میدونم ربطی به موضوع تاپیک نداره ولی من خیلی نگران اینم که رابطه دخترم با خواهرش که بزودی دنیا میاد خوب بشه.کسی میتونه راهنمایی کنه یا اگه تجربه خوب یا بد دارین بگین.

یه سری کارها کردم مثلا چند تا کتاب براش خوندم راجع به بدنیا اومدن بچه دوم یا چند تا هدیه گرفتم که از طرف خواهرش  بهش بدم یا اینکه به اطررافیان سفارش کردم توجه ویژه ای به نوزاد نکنن ولی در کل غیر از اینکه سپردم دست خدا، نمیدونم چکار کنم.

مامانای عزیز سلام میگم میدونم ربطی به موضوع تاپیک نداره ولی من خیلی نگران اینم که رابطه دخترم با خو ...

عزیزم برا اینکه تاپیک شلوغ نشه من درخواست دوستی میدم تجربه م رو برات تایپ میکنم اگر مشکلی نداری.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
مامانای عزیز سلام میگم میدونم ربطی به موضوع تاپیک نداره ولی من خیلی نگران اینم که رابطه دخترم با خو ...


سلام منم با این موضوع درگیرم

برنامه دارم وقتیبه دنیا اومد یه اسباب بازی که خیلی دوست داره رو براش بگیرم و بگم داداش برات آورده.

الان هم اگر جایی عکس نوزادواینا می بینم میگم وای چه نازه چه کوچولوعه ببین مثه داداش می مونه. اونم ذوق می کنه.

یا وقتی کاری رو میتونه انجام بده و احساس بزرگ شدن میکنه میگم آفرین تو بزرگ شدی تو می تونی این کارو کنی ولی داداش کوچولوعه نمی تونه و... 

یا مثلا یه لباسی وقتی براش کوچیک می شد می گفتم تودیه بزرگ شده این اندازه ت نیست باید بذاریم واسه داداش، داداش که بعدا اومد بپوشه. به نظر اینا باعث میشه ایجاد حس نزدیک بودن ومحبت میشه. که یه داداشی قراره بیاد و لباسیکه من می پوشیدمو بپوشه


الان سعی میکنم خیلی بهش محبت کنم و تو بازی ها وخنده ها و محبت ها بلند میگم، خدایااا ممنون که این پسرو به ما دادی، اونم می گه ممنون که این مامانو به ما دادی

و گاهی هم با هم دعا می کنیم خدا یا یه داداش به ما بده. 


البته این که دعا کنیم خواهر یا داداش بیاد رو یکی دو بار وقتی تو اقدام بودیم کردم، اونم یاد گرفت و هر از گاهی می گفت خدا یا به ما یه خواهر بده، بعد یه مدت نا خودآگاه دعاشو عوض کرد و گفت به ما داداش بده!!!! (فککنم همون موقع جنسیت بچه برگشت!!!  )

یا مثلا یه شیشه شیر، یا ظرف های کوچولو می خرم واسه بچه، اونم ذوق می کنه، می گم اینا واسه داداشه بعدا بیاد ازش استفاده کنه و یه حالت انتظار شیرین براش ایجاد میشه و خودشم با ذوق میگه اینا واسه داداشه وقتی بیاد....

چیزی که من بهش رسیدم اینه که باید اشتیاق ایجاد کرد ولی خیلی هم نباید حرفشو زد، چون ممکنه حساس بشه و اینکه بچه چون زمان رو درک نمی کنه نمی فهمه الان مثلا 3 ماه مونده!!! ممکنه این پیش نرفتن زمان، اذیتش کنه.


از قبل تر یه کشو برای لباسای نوزاد آماده کردم ولباساشو توش گذاشتم، با این کارو اون مقدمه چینی های قبلی سعی کردم یه آمادگی ذهنی بهش بدم که یه نفردیگه قراره بیاد تو این خونه. یه مدت هم لباسا رو در میاورد باهاشون بازی میکرد! اما الان بی خیالش شده تقریبا. الان وقتی کشو لباساش، شیشه و .. داداش رو می بینه یاد داداش می فته و یه مقدار امادگی و انتظار شیرین براش ایجاد شده.


و مهم تر از همه بعد زایمانه، که جلوی بچه بزرگتر نباید توجه ویژه به بچه جدید کرد. رسیدگی های عادی باید بهش کرد. بوسیدن و فشردن و قربون صدقه باید واسه اون بچه بزرگه باشه و در غیاب بچه بزرک، واسه بچه کوچیکتر.

حتی اگر یه زمان بچه اول، وزادو زد یا اذیتش کرد اصلا نباید واکنش نشون داد چون بدتر میکنه. دوست من می گفت بچه ش اول، دومی رو گاز می گرفت طوری که کبود می شد ولی من بزرگه رو بغل میکردم و بوس میکردم و.. یه مدت که گذشت مسئله ش حل شد و اصلا حسادت توش شکل نگرفت.


بچه دوم خواهرم یک ماه بعد فوت بابام به دنیا اومد ما همه حال و روزمون خیلی داغون بود، مخصوصا خواهرم! همین حال بد باعث شد خواهرم خییلی عادی فقط به شیردهی و چپوشک و خوابوندنش برسه!!! و اصلا تو بچه اولش حسادت شکل نگرفت.

نکات و راهکارهای زایمان طبیعی + خاطرات جالب کسانی که زایمان طبیعی رو «حتی بعد از سزارین» تجربه کردند، تو این تاپیک بخونید. «ختم هزار سوره قدر به نیت تسهیل زایمان+ثبت گزارش روزانه» رو تو این تاپیک دنبال کنید.
عزیزم برا اینکه تاپیک شلوغ نشه من درخواست دوستی میدم تجربه م رو برات تایپ میکنم اگر مشکلی نداری.


لطفا اینجا بگو باران جان که ماهم استفاده کنیم.

تاپیک 2300 صفحه ای خودش شلوغ هست دیگه!   نیاز به مراعات نداره!!!   

نکات و راهکارهای زایمان طبیعی + خاطرات جالب کسانی که زایمان طبیعی رو «حتی بعد از سزارین» تجربه کردند، تو این تاپیک بخونید. «ختم هزار سوره قدر به نیت تسهیل زایمان+ثبت گزارش روزانه» رو تو این تاپیک دنبال کنید.
مامانای عزیز سلام میگم میدونم ربطی به موضوع تاپیک نداره ولی من خیلی نگران اینم که رابطه دخترم با خو ...


یه کار دیگه هم که میشه کرد، تغزل مادرانه تو خونه ست

دیدین مادرا یه موقع که حالشون خوبه با قربون صدقه رفتن و...شعر درست می کننو میخونن واسه بچه شون؟

این تغزل هااز طرف نوزاد واسه بقیه بچه ها و واسه پدر باعث میشه مهر ومحبت اونا رو جلب کنه.

تغزل ها و قربون صدقه رفتن ها رو از طرف نوزاد واسه بقیه بچه ها انجام بدین

اینم عاااالیه خیییلی اثر داره

هم خودتون ارضا میشین که دارین قربون صدقه میرین و ذوقتونو بروز میدین هم اونا حساس نمیشن

نکات و راهکارهای زایمان طبیعی + خاطرات جالب کسانی که زایمان طبیعی رو «حتی بعد از سزارین» تجربه کردند، تو این تاپیک بخونید. «ختم هزار سوره قدر به نیت تسهیل زایمان+ثبت گزارش روزانه» رو تو این تاپیک دنبال کنید.
لطفا اینجا بگو باران جان که ماهم استفاده کنیم. تاپیک 2300 صفحه ای خودش شلوغ هست دیگه!     ...

آخه همش میگم تازه وارد بیاد صفحه آخرو ببینه شاید گیج بشه. نفهمه هدف تاپیک چی هست دقیقا



من تجربه مضاعفی ندارم. تو دوره دانشگاه امام صادق یه حرفی زد کارشناسشون ذهنیت منو تفییر داد. نکته ای که بنظر خودم اشتباه استراتژیک والدینه اینه که وقتی فرزند جدید وارد میشه دچار افراط و تفریط میشن. بنظرم با توجه به سن بچه های قبل (خصوصا اگر ۲و۳ سال به بالا باشن) به راحتی با آرامش میشه موضوع رو حل کرد.


اول اینکه همه اطرافیان به نوزاد توجه منطقی داشته باشن. قرار نیست پدربزرگ مادربزرگ نوزاد رو کمتر بغل بکنن تا فرزند قبل آسیب نبینه. بنظرم منطقی نیست. هرکسی جای خودش. منتها جوریم نباشه بچه قبل شوکه بشه. مثلا یهو به حاشیه رونده بشه.

بهتره جوری رفتار بشه که برداشت بچه قبل، این باشه:

خواهر (یا برادرم) کوچیکه. نیاز به کمک مامان بابا و من داره.

من میتونم بالشش رو براش بیارم تا مامان بذاره زیرسرش و بهش شیر بده

مادر وقتش بین ما تقسیم شده، دیگه قرارنیست همیشه با من باشه

و...


شاید بگید بچه از کجا اینارو میفهمه؟ بنظر من هر بچه ای با توجه به سن خودش با احساساتی که میگیره کاملا برداشت های حسی دقیقی داره. منتها نمیتونه ابراز کنه. بچه ها فطرت فعالی دارن. کاملا درک میکنن.

خلاصه که وقتی باید کنار بیاد با حضور کس دیگه و بزرگ بشه چرا باج بدیم به بچه قبل؟

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
لطفا اینجا بگو باران جان که ماهم استفاده کنیم. تاپیک 2300 صفحه ای خودش شلوغ هست دیگه!     ...

البته این حرف من به این معنی نیست که بچه رو توی این دنیای جدید رها کنیم. منظورم این بود الکی دل نسوزونیم که وای بچه م چه بحران بزرگی رو داره میگذرونه

میدونم در حالت شدید اضطراب، بعضی بچه ها دچار شب ادراری، یا لکنت میشن

برا همین میگم باید تا میتونیم به راحتی با موضوع برخورد کنیم که یه بحران نشه! بعضا راز موفقیت مادرهای قدیم همین موضوع بوده که الکی بچه رو لوس نمیکردن.



خب حالا چجوری کمک بچه بکنیم

من به شخصه برا بچه های بالای ۲و۳ سال مسئولیت دادن، گفت و گو، قصه، تصویر سازی، توضیح جایگاهش به عنوان فرزند ارشد، شخصیت دادن به بزرگتر بودنش، بازییییییی و... رو پیشنهاد میدم.

توی کارهای نوزاد مشارکتش بدیم. پوشک بیاره، بالش بیاره. 

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
لطفا اینجا بگو باران جان که ماهم استفاده کنیم. تاپیک 2300 صفحه ای خودش شلوغ هست دیگه!     ...

بابت کنجکاوی ها حساسش نکنیم. بذاریم تا حد امکان کشف کنه. برای مثال اگر به خودمون بگن به تازگی تو محل کار همسرمون یه خانم بسیار زیبا رو و آنچنانی که تقیدی هم نداره، مشغول به کار شده، از دور چقدر ممکنه خیال پردازی کنیم. حالا اگر با همون خانم رفیق بشیم شاید بگیم باباجان این کبریت بی خطره. اصلا شوهرم تو یه طبقه دیگه کار میکنه ایشونو نمی بینه


میخوام بگم بچه هم واقعا تو همین حس و حال میره (خصوصا زیر ۲سال)

میخواد کشف کنه موجود جدید جنسش چیه، دستاش چقدر نرمه، أأ اینم انگشت داره و...

متنفرم وقتی اطرافیان میگن وای بچه کور شد

وای بچه له شد

بهتره اینارو بهشون گوشزد کنیم که از همون اول این حس رو به فرزند بزرگتر ندن که تو آسیب زننده ای، نباید نزدیک فرزند کوچکتر که موجود با ارزش خونه ماست، بشی.

مثلا من به آرومی نوزادو بغل میکنم اون یکیو میشونم رو پام میگم بیا چشماشو نگاه کن. شبیه خودته. رنگش رو ببین. و آروم خودم حسش رو هدایت میکنم. اینقدررررر بچه خوب واکنش نشون میده و خلاص میشی.

اصلا راحت میشه باب صحبت رو هم باز کرد

بنظرم آبجی شبیه شماست. حتما خیلی دوستت داره. خوشحاله شما برادرشی. هر وقت دوست داشتی باهاش صحبت کن من میفهمم حرفاش رو، بهت میگم.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست

 راستش من باشم از طرف کوچیکه کادو نمیخرم برا بزرگه. از طرف بزرگه کادو میخرم برا کوچیکه. چون وقتشه مهرورزی رو یاد بگیره. حالا بعدا به وقتش از طرف کوچیکه هم این کارو میکنم. احساس میکنم حکمت خدا اینه که بچه رشد کنه، قوی بشه، پس فردا تو اجتماع جا نخوره وقتی می بینه کسی نسبت بهش ( تو جنبه هایی ) عزیزتر، باهوش تر، زیباتر و... . فکر میکنم همه اینا توی خانواده با همین نعمت خواهر و برادر داشتن کلید میخوره

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
سلام من امروز رفتم سونو خداروشکر همه چیز خوب بود ولی نتونست جنسیت رو ببینه! گفت پشتشو کرده و خواب ...

سلام عزیز دلم. خدارو هزاربار شکر

    

جفتت قدامی بود یا خلفی؟

سرویکس و اینا همه اوکی بود دیگه؟


حاجیمون خسته ست 

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز