2733
2739
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1681617 بازدید | 89748 پست
mahla و بهار و eli-banu بیاید اطلاعاتتونو بگید گل دخترا بذارید من خوب به خاطر بسپرم. اعصابم خورد می ...

عزیزمی باشه چشم 

۱.الی هستم 😞

۲.هفته دوازدهم 

۳.سزارین اول اردیبهشت ۹۳

۴.علت: القای زایمان.بعد 16 ساعت درد به علت خلفی بودن سر بچه سز شدم(چهل هفته و یک روز بودم )

5.دکتر شریفی

6.فعلا امید 

۷.الحمدلله نرمال(جز فوبیای سزارین)

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



آره عزیزم سز بودم   توی هفته ۳۹ دکترم معاینه کرد گفت نه دهانه نرم شده و نه لگن مناسبه ؛ ه ...

جملات آخرت دقیقا درسته.

عزیز دلم نترس خیلی کمن اونایی که مشکل تنگی لگن دارن. نادرن اصلا. قد ۱۴۰ اینا.

مهم تناسب سر بچه با لگن مادره و صحیح وارد شدن سرش به لگن. بنظرم شانس زایمان طبیعی رو ازت گرفتن.

این دفعه هر وقت باردار شدی از هفته های ۱۷-۱۸دیگه شروع کن به ورزشای لگنی. همیشه هم فعال باش. تا ان شاءالله پیچ و مهره های لگنت وقت زایمان خوب باز شه.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
بنفشه😶😶😶😶😶 خواهر بزار بخیه هات خوب بشههههه ،بعد دنبال پنجمی باش😆 راستی بچه ها با داداش کوچول ...

مامانم میگه تو آدم نمیشی  

فعلا فکر میکنند عروسکه  

ولی بعضی وقتها شیطونی گل میکنه،کلاهش را بر میدارند، دستش را میکشند، جیغی میزنند

فقط نگهبانی میدم بلایی سرش نیارند،خدا از این به بعد را به خیر کنه  

2731
2740

عزیزانم میبینم که اکثرا روزهای اخر رو سپری میکنید گفتم شاید خالی از لطف نباشه خاطرمو اینجاهم بزارم

به امید اینکه حتی شده یه کوچولو به درد یه نفر بخوره

یا یکی رو امیدوارکنه

بعد از سزارین هم میشه طبیعی زایمان کرد من این تجربه شیرین رو داشتم خاطرمو تو تاپیکم نوشتمhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/1262136/بالاخره-من-بعداز-سزارینم-زایمان-کردم
مامانم میگه تو آدم نمیشی     فعلا فکر میکنند عروسکه     ولی بعضی وقتها شیطونی ...

اختلافشون چقدره؟خودتون چندسالتونه؟ 

بعد از سزارین هم میشه طبیعی زایمان کرد من این تجربه شیرین رو داشتم خاطرمو تو تاپیکم نوشتمhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/1262136/بالاخره-من-بعداز-سزارینم-زایمان-کردم

روزهای بارداری اول من به راحتی وکم استرس میگذشت تااینکه ماه نه رسید ومن هر روز منتظر درد یاعلائم زایمان بودم کم کم وارد هفته ۳۹شدم وهیچ خبری نبود پیاده روی روغن کرچک نشستن تو تخم کتان هیچ فایده ای نداشت هرروز به یه بهانه میرفتم بیمارستان ونی نی رو چک میکردم رفتم هفته چهل وبازم هیچ خبری نبود تااینکه روزیکشنبه رفتم پیش یه ماما گفت میخوام تحریکت کنم واسه زایمان خیلی دردم گرفت رفتم خونه دیدم یه مقدار اب ازم خارج شد به کسی نگفتم اما به یه بهونه ای رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت همه چیز اکیه واز علائم زایمان بوده این اتفاق توی روزهای اینده هی تکرار شد وهی رفتم بیمارستان وهی گفتن همه چیز اکیه تااینکه موقع نماز صبح روز جمعه حس کردم بازخیس شدم این دفعه رگه های خون هم بود رفتم بیمارستان واونجاگفتن کیسه اب پاره شده بستری شدم وگفتن که سر بچه کاملا بالاهس واحتمال سز زیاده گفتم اشکال نداره به حول وقوه اللهی ساعت۱۲ظهر امپول فشار گرفتم متأسفانه برخلاف اینکه ماما خوب بیمارستان خوب دکتر خوب وهمه چیز خوب داشتم مدت زیادی طول کشید نا بهشون ثابت کنم کیسه اب یه طوریش شده من چندروز بود نخوابیده بودم وشب قبل هم پیاده روی سنگین داشتم وحالاهم ساعت۱۲ظهرامپول فشار گرفته بودم درداکم کم شروع شدالبته من الان دیگه واردهفته۴۱شده بودم وکم کم خودمم یه دردای خفیفی داشتم ساعت حدودا۳شده بود ودردام دیگه قطع نمیشد اما وقتی معاینه کردن گفتن اصلا باز نشده مامااومدبالاسرم گفت میخوام دهانه رحم رو تحریک کنم وای درد وحشتناکی داشت البته الان چیزی ازش یادم نیست خلاصه تحریک کرد وبازم بی نتیجه تااینکه ساعت شش پرستار هراسون اومدسراغم وپرسید دردات چند دقیقه ایه؟گفتم فاصله نداره باورش نمیشد معاینه کرد بازم بازنشده بود هراسون اومداز منو شوهرم امضاگرفت وگفت باید سز بشم منم که حسابی درد کشیده بودم وصدام در نیومده بود ناراحت وناامید اشک‌بار باهمسرم خداحافظی کردم خیلی حس بدی داشتم انگار دنیاروسرم خراب شده بود رفتم اتاق عمل امپول فشارقطع شده بودامادرد هنوز بود ولی خوب قطع وصل میشد مثل اتاق زایمان یکسره نبود همش گریه میکردم و ناراحت بودم میگفتم بهم مسکن بزنید که دیگه درد نکشم دکتر اومدتاعمل کنه اول معاینه کرد بعد گفت داری پیشرفت میکنی میخوای بری طبیعی؟ گفتم نه دیگه توانی نمونده بود بعد خودش یه نگاه به شکمم کرد گفت نه بزار سز کنم از کمر بی حس شدم ولی دیگه هیچی نفهمیدم از خستگی بیهوش شدم تااینکه هی زدن به صورتم گفتن پاشو بچه بدنیااومد امامن رمق نداشتم تمام توانمو جمع کردم گفتم ببریدش بیرون اینجا کثیفه یهو چشمم رو باز کردم تو ریکاوری بودم هنوز چشمام خیس بود بازم گریه کردم گفتم منو برید پیش شوهرم خلاصه همینجور تو راه رو اسانسور بودم تااینکه صدای شوهرمو شنیدم میگفت بچمون بدنیااومدمامانم میگفت شوهرت نمیره ببینتش میگه تا باران نیاد نمیرم یهوخواهرم گفت باران بیاببین چی زاییدی تپل چه۴۳۰۰وزنشه اینجابود که یهو چشمام باز شد گفتم کوش کجاست وای خدای من پس توانقدر تپل چه بودی که نمیومدپایین وروجک من

بعد از سزارین هم میشه طبیعی زایمان کرد من این تجربه شیرین رو داشتم خاطرمو تو تاپیکم نوشتمhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/1262136/بالاخره-من-بعداز-سزارینم-زایمان-کردم

تو دوران بارداری وکلاسای بارداری یکی از خانوماخیلی به چشمم میومد تااینکه روزای اخر تو مطب دیدمش سر صحبت باز شد شرایطمون خیلی شبیهه هم بود از قضا باهم هم واردبیمارستان شدیم وپذیرش شدیم اون دوس داشت سز بشه امامن تشویقش کردم که امپول فشار بگیره وسطای درد جیغش رفت هوا من که خودم درد داشتم دلداریش میدادم میگفت بیا سز بشیم میگفتم نه نصف راه رو رفتیم حیفه ساعت۶اون رفت برای زایمان ومن رفتم واسه سزتاازاتاق عمل اوردنم صداش زدم وگفتم چطوری گفت خوبم گفتم حالا دومی روطبیعی میاری یاسز؟ گفت اصلا حرفشو نزن دکترم اومدبالای سرم باهمون حالت بی حالی گفتم خانم دکتر منو قبول میکنید دومیم رو طبیعی بیارم گفت خیلی پوستت کلفته ها ازهمون روز من این ارزورو توذهنم مرور میکردم هرروز روز زایمانم رو مرور میکردم وازشاهدین حادثه میپرسیدم ایا الکی سز شدم یا واقعا نمیشد؟جزییات ازحوصله بحث خارجه ولی واقعا روزهای بدی ازلحاظ رو حی داشتم بعد اززایمان بدنم هم به شدت ضعیف شده بود ودائم بیماربودم همون روزها بادکترترکستانی توهمین سایت اشناشدم تصمیم گرفتم برم پیش ایشون برای زایمان دومم

بعد از سزارین هم میشه طبیعی زایمان کرد من این تجربه شیرین رو داشتم خاطرمو تو تاپیکم نوشتمhttps://www.ninisite.com/discussion/topic/1262136/بالاخره-من-بعداز-سزارینم-زایمان-کردم

بچه ها یه سوال بی ربط میخوام بپرسم اگه امکان داره کمکم کنید

چکار کنم شیرم زیاد بشه ولی اضافه وزن نگیرم؟

(نسخه باران برای بارداری عالی بود منظورم ارده و شیره است،ماه آخر اضافه که نکردم،کم هم کردم) برای شیردهی چه کنم؟  

باران نمیتونی وام یا قرض بگیری؟  



حضرت شوهر راضی نیست‌. اصلا و ابدا نمیتونم چیزی ازش بخوام که در توانش نیست‌ من فقط احتمالشو مطرح کردم انچنان بهش برخورد و احساس بی کفایتی کرد که ترجیح دادم بیخیال شم. گناه داره. میگه حق با توئه ولی شوهرت پول نداره. این جملش خیلی ازارم داد. گفتم اخه چه کاریه!!؟؟ امروز ۱۰۰درصد ارامش گرفتم تو تاپیک. حتی ۹۹درصد هم نه. ۱۰۰درصد. خصوصا پست بنفشه جان و‌ شما مهربانوی عزیز.

سعی میکنم خاطرات قدیمی رم دور بریزم. قطعا خیره.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   سوگلللللللللل  |  16 ساعت پیش
توسط   مامانماه۱۳۹۹  |  15 ساعت پیش
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   سوگلللللللللل  |  16 ساعت پیش
توسط   karmelina  |  14 ساعت پیش
توسط   مامانماه۱۳۹۹  |  15 ساعت پیش