اون می دونس حالم خوب نیس به خاطر نبودنش به خاطر بحثی که بینمون پیش اومده ولی عیچی نگفت اروم شم حتی وقتی فهمید از نظر جسمی خوب نیستم و قرار برم دکتر بعد اصلا نپرسید که دکتر رفتی ترفتی اون دید تو شرایط خوبی نیستم ولی هیچی نگفت با وجود این که من همه سعیمو کردم دیگه دلم باهاش صاف نمی شه حیف اون احساسات قشنگ