کااااش بمیرم راحت شم
صب تا شب به مرگ و مردن فکر میکنم
شبا تا صب بیدارم روزا تا سه چهار عصر خوابمم ریتم زندگیم
بهم خورده افسرده و داغون کل شبانه روزم رو تخت میگذره
ن کسی رو دارم برم پیشش ن کسی ک بیاد خونم
تو این دنیای به این بزرگی ن خانواده ای هس ن دوستی
ن فامیلی ن خانواده ی شوهرری حتی
تف به این دنیای کثیف ک هیشکی سراغتو نمیگیره
حتی همخونت هیشکی دلش برای تویی ک از پاره ی تنشی
دلش نمیسوزه ....خیلی وقته قید ادما و اطرافیانم رو زدم
همین روزام مطمعنم قید دنیاااو این زندگی نحسم میزنم
من ک چیزی واسه از دس دادن ندارم گور بابای این دنیا