حس اضافه بودن لذت نبردن از زندگی بی مصرف بودن پوچ بودن و حال به هم زنی به خودم دارم میدونم دارم ناشکری میکنم چون حداقل سالمم پدر مادر خوبی دارم ولی هیچ امیدی به زندگی ندارم از هیچی لذت نمیبرم احساس خلا مطلق دارم
حتی میدونم نوشتنمم اینجا کمکی نمیکنه ولی خیلی وقته انگار آگاهیمو نسبت به همه چی از دست دادم ....
من باید میرفتم...با قطاری که برام آخرین گلولهیِ آخرین خشاب بود...🩶🖤
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
💜💜سر کلاس استاد گفت: پشت یک مرد موفق یک زن بوده..یکی پرسید:پشت یک زن درمانده و بی پناه چه کسی بوده؟ ــــ استاد به بهانه ای کلاس را ترک کرد! اما همه جوابش را می دانستیم: ««یک نامرد»» 🙃
چقدر تو منی آنقدر روحیم خستس که حتی بهشتم نمیخوام دوست دارم جوری از بین برم که انگار ه ...
قدیم احساس خوشحالی رو واقعی حس میکردم و میگفتم اگه این روزامسپری کنم و بالاخره سنم به سال رفتن برسه اونجا شاید خوشحالی ابدی منتظرم باشه اما الان خیلی وقته خوشحالی ریشه ای اون حس مثبت بچگی که حتی نمیدونم واقعا اسمش خوشحالی بود یا چی رو حس نکردم و دقیقا نمیدونم واسه اون دنیا باید به چی دل خوش کنم چون تعریفی از خوشی دیگه واسم وجود نداره انگار در عین ظاهر بی غم باطنم خیلی وقته کرم خورده شده....
من باید میرفتم...با قطاری که برام آخرین گلولهیِ آخرین خشاب بود...🩶🖤