چی شد قلبتون شکست؟
بعدش چه تغییری کردین؟
خود قبلی رو بیشتر دوس دارین یا خود بعد از شکست
خود بعد از شکست بی نظیره
بعد از شکست عالیه
حقیقتش عاقل شدم سرد شدم یاد گرفتم اعتماد یه حماقته بزرگه
خودکشی کردم افسردگی و اضطراب شدید و الانم نمیخوام زندگی کنم ولی سرکارم
همون خری که بودم هسدم خخخ
خود بعد از شکست
گفتنی نیست داستانش بیخیال 😉
شکست وقتی خوبه بتونی بعدش بلند بشی .بازنده نمونی
من فهمیدم نمیشه از تقدیر فرار کرد ولی میشه تو هرلحظه حال خوب داشت واینکه خدا روتوقلبم حس کردم
فهمیدم تاوان قلب شکستم رو فقط،خودم باید پس بدم بخاطر سادگیها و توسری خوربودنهام،سعی کردم بپذیرم و دیگه بخاطر رضایت دل آدمها زندگی نکنم
کلا یاد گرفتم دیگه به هیچکسسسس اعتماد نکنم و همیشه امادگی دروع شنیدن و خیانت دیدن از همه رو داشته باشم کلا بی اعتماد شدم. دیگه هم سر کسی قسم نمیخورم ک نه بابااا فلانی وفاداره یا هرچی. دیگه کسیو بیشتر از خودم دوس ندارم. خودم اولویت اول هستم خوشحالی و ارامش خودم. و خیلی راحت تر میتونم ادمارو کنار بزارم. دیگه عاشق نشدم، دوس داشتن زیاد شد دوباره ولی عشق نه. لعنت بر عشق ک دیگه هرگز دلم نمیخواد تجربش کنم.
کلا خیلی قویتر شدم و عاقلتر. اون ورژن قبلی یه دختر معصوم و عاشق بود با یه قلب پاک و سفید. این ورژن یه زن قوی و بااعتماد بنفسه با قلبی ک فقط رگ و خون توشه نه عشق. این ورژن بیشتر ازم مراقبت میکنه صد در صدبهتره.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
