چون همین فرد وقتی کوچیکتر بود هرشب یه سوره ای براش میخوندم بعد یه مدت دیگه با خوندنش مخصوصا آیات خاصی گریه میکرد
بعد همین ادم بیمار اطرافمون که میگم یه روز همینطور سر صحبت رو باز کرد که چی میخونی گفتم فلان سوره
بارها خواسته این فرد رو تنها ببره پیش خودش قبلا از رودرواسی چیزب نمیگفتم اما جدیدا من مقاومدت کردم میرفتم پیشش
یه روزم اومد خونمون هی تو گوشبش یه چیزی نگاه میکرد میخوند و به این ادم خوراکی تعارف میکرد
چون شناخت داشتم تابلو بود یه چیزی داره میخونه