سلام قشنگا من سه سال ازدواج کردم و متاسفانه اول ازدواجم تصادف وحشتناکی با همسرم کردم دور از جون شما و کلا زندگیمون مختل شد بد این حادثه خیلی خلاصش کنم اینه ک همسرم خیلی اسیب دید و تا همین دی ماه پارسال عمل میکرد الان دوسال از تصادفمون گذشته همسرم خوبه منم خوب شدم ولی دوسال شوهرم بیکار من خودم لباس فروشی دارم از اون زندگیمونو میگذرونیم و مغازم جای کم رفتوامدی ولی خدا برکت میفرسته برامون با یذره فروشمم برنامه ریزی میکنم شاید ماهی دو تومن کلا بفروشم البته کنارشم پیج کاری دارم ک مربوط ب چیزای دیگه ن لباس ازونم کمو بیش درامد دارم خدا شاهده مرغ گوشت یسال نخریدم ،مگر دعوت شیم جایی قرمه سبزی بخورم 🥺اوایل تصادف شش ماه خونواده همسرم کمک کردن برا خرید سوپری ولی تو همه چیزم دخالت میکردن حتی برا کاشت ناخن میخواستم برم ناراحت میشدن البته علنی نمیگفتن دیگ دیدم دارم اذیت میشم گفتم ممنون خودم دیگ خرید میکنم بماند ک دوتا بچه های مجرد دیگشم هر سری دعوا میکردن اینا چیزی میدادن بم
الان مشکلم اینه من دوتا النگو خریدم پارسال شدن 25تومن وقتی مادرشوهرم دید گفت تا جاریتو دیدی رفتی خریدی ولی فک نکنی اون دوتا النگوش اندازه قیمت توی ها دوتا النگوی اون شش تای النگوته چیزی نگفتم رفتم خونم ،بعدش با پس انداز خودم و کمک خواهرم یه گوشواره خریدم ده تومن ،الان یه انگشتر خریدم دیشب خونه مادرشوهر بودیم انگشترمو دید گفتم یماهی میشه گرفتمش قسطی قرارداد مغازم نزدیکه میخوام پولامو جمع کنم چون گفت صدمیلیون برام اماده کن میخوام طلاهامو بفروشم ولی فهمید طلای انقدر ناراحت شد دیگ تحویلم نگرفت حرف نزد بغ کرد کلا خیلی نشون داد ک ناراحته و دیگ عصاب نداشت فقط خواست ک برم ،مشکلم اینه من چرا ب من حسادت میشه جاریم صد میلیون دوماه پیش شوهرش بش داد پیکر تراشی کرد الان دندوناشو کامپوزیت کرده 20تومن ،دماغشو دوبار عمل کرد از پارسال تا حالا و سه روز پیش شوهرش براش انگشتر 25تومنی خرید چرا باون حسادت نمیکنه ولی بمن حساسه برا اون خوشحال میشه برا من ناراحت البته خدا بیشتر ب اونا بده من اصلا کاری باون ندارم ولی سوال من اینه چرا اخه بمنی ک عید اومدن خونم فقط چایی و شیرینی برا پذیرایی داشتم حسادت میکردجاریم برا عید صدتا چیز گذاشت حسادت نمیکنه ،بچه ها حتی مامانمم حسادت میکنه بهم🥺منم دوسدارم طلا میخرم بزنم ولی دیگ میترسم ،راستی اینم بگم من طلا عروسی نخریدم مغازه زدم بد اونموقع ک طلا نداشتم مادرشوهرم تعریف جاریمو میداد میگفت زرنگه هنرمند با تلاش خودش ببین چقدر طلا داره الان من شوهرم از اپل ازدواج بیکار پول دیه امو کامل دادن برا عملاش و کلی خرج عملاش کردم همسرم نه بار عمل کرد. به من افتخار نمیشه حسادت میشه از وقتی یادمه ما همش بیمارستان بودیم حتی هنوزم شوهرم و من درد داریم و درگیرم توروخدا ارومم کنید راهنماییم کنید فک کنید خواهر کوچیکتوتم ،مامانم هروقت میبینه چیزی خریدم حسادت میکنه اخع چرا 🥺راستی 24 سالمه