بچه از نظر روحی داغونه ولی مادرش نمیفهمه داره نابودش میکنه
امسال به زور گفت روزه بگیر درحالی که کم خونه در اخر بچه مریض شد
امروزم بهم میگفت ابجی تو چیکار کردی خاله راضی شد چادر نپوشی حالا مامانم من کاری به پوشش من نداشت
به نظرتون بهش بگم صبر کنه وقتی بزرگ شد دیگه نپوشه چون الان اختیارش کاملا با خالمه
اول واسه کم خونیش دارو بخر براش یا راهنماییش کن خودش بخره
باید برای پوشیدن یا نپوشیدنش دلیل داشته باشه
چه خودش چه مامانش
۱۲ ساله دیگ قشنگ درک میکنه
خودت یا مامانت با خالت صحبت کنید عزیزم
چندسالشه
هنوزکوچیکه
یکم بزرگترشدعلیه دیکتاتوری توخونه اقدام کنه الان نمیتونه
اونجا همه گفتن بهت که به خودش ربط داره
حالا دختر خاله من دخترشو لخت میاره بیرون و تاپ دوبنده میپوشه تو 14 سالگی هم به طریقی دیگه اسیب میزنه و هیچکی چیزی نمیگه به خودش مربوطه
دو تا عمه های منم همینطورن انقدر دختراشون رو مجبور کردن الان دوتاشون افسرده ن به هیچ جا هم نرسیدن با منم مشکل دارن چون بدشون میاد ازادی بقیه رو ببیننن 😐
منم چون خاهرام چادری بودن مامانم فکر میکرد منم باید چادری بشم ، ۱۱ سالم بود مجبورم میکرد بزوووور میپوشوند منو، ولی بزرگ شدم ولم کرد یعنی کاملا بی خیالک شد لخت و پتی هم برم کاریم نداره ، به دختر خالت بگو الان حساسن بعدا بی خیال میشن
بهتره نحوه ی درست برخورد رو به خالت یاد بدی،و بهش بگی داره اشتباه میکنه،اینجوری بچه بیشتر از دین زده میشه،به خاله ات بگو از فواید چادر و حجاب برای دخترت بگو تا خودش شیفته حجاب بشه و با عشق انتخاب کنه
در رابطه با چادر حرفی نمیزنم
اما عزیزم اگه روزه باعث میشه بیمار شه براش حرامه بگیره
