ما یه مدت همسایمونو نمیدیدیم مامان خانومه اومد گف بیا از در برو بالا درو برام باز کن ببینم دخترم کجاس جواب گوشیم نمیده چن روزه خلاصه درو باز کردم اومد تو یهو رفتیم تو خونه جنازه ی دخترش که خودشو دار زده بود دیدیم 💔 مامانش بعد از چندسال هنوزم جنون بهش دس میده منم تا یه مدت لکنت گرفتم
احتمالا تنگی نفس عصبی بوده ، خیلی وضع بدیه لامصب انگار داری هر لحظه جون میدی
من بچه بودم یه بار همسایمون اومد در مارو زد باز کردم یه چیزی گفت یادم نیست، یه آقای میانسال بود ، همون از ا ی هفته بعد فوت کرد ، من تا چند مدت شبا نمیتونستم بخوابم و حالم خیلی خیلی بد بود، ببین این دختر بیچاره چی داره میکشه
چی بگم ولی اون دختر چه قدر سختی کشیده که مجبورند این کارو بکنه
منم داشتم تنگی نفس عصبی بخدا ساعت ۳ شب میگفتم نمی تونم نفس بکشم ، بنده خدا مامانم رو هم بیدار میکردم و با هم میرفتیم بیمارستان ، مورفین میزدم و خوابم می‌برد، انگار این نفسی که میکشی برای بدنت کافی نیست و داری میمیری و آخرین لحظات زندگیته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
