۲۰سالمه همه عمرم سرم تو کتاب بود بهش میگم خیاطی یاد بگیرم مسخره میکنه میگم میخوام سبزی فروش بشم میخنده خسته شدم تو درس هیچی نمیشم حتی میگم آژانس میخوام بشم بهم میخنده ازش خسته شدم کاش سال دیگه برم دانشگاه یه شهر خیلی دور که دیگه نبینمش
کاش مامان منم اینجوری بود
هر چه بهش میگم هیچی نمیشم ولم نمیکنه حالم از کتابا به هم میخوره پارسالم قبول شدم نزاشت برم دانشگاه گفت فقط بهترین رشته خسته شدم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
لیاقت میخواد که نداری، بعدا میفهمی چه نعمتی بوده. بدار بشی اژانسی بعد
شمانهایت تلاشت روبکن امیدوارم رشته ی خوب قبول شی..نشدبرودنبال هنر
پدر منم دقیقا همین نقشو داشت ،فقط میگفت درس بخون ،من نتونستم از عهدهش بربیام ، هر راه میانبر دیگه ای هم خودم خواستم امتحان کنم گفت نمیشه نمیتونی از تو برنمیاد
بخون بخدا دو سه سال دیگه به حرف مادرت میرسی حالا درسته خسته شدی واقعا سخته اما یک سال صدتو بذار تمومش کن
خوب این چه شغلهایی هست که یه دختر ۲۰ ساله با یه عالمه فرصت و اینده روشن دلش بخواد
بعدها حسرت میخوری که چرا وقتی که فقط دعدعه ات درس بوده انجامش ندادی
هیچکس مثل پدر و مادر دلسوزت نیست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
24 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
