پدرم ما رو ول کرده زن گرفته خرجمونم نمیده ادم حسابمون نمیکنه حتی اسم مارو هم یادش نیست رفته با زنش حال میکنه
دیروز ناراحت بودم پیش دوست پسرم نشسته بودم هی گیر داد چرا حرف نمیزنی و... گفت میدونم ناراحت پدرتی ولی پدرت نامرده، مردونگی نداره بیغیرته
گفت بابای منم زن دوم گرفته ولی مراقب ما بوده بالاسرمون بوده
منم حرصم گرفت از حرفش باهاش بحثم شد گفتم باباتو به رخم نکش بابای خودتم 3تا زن گرفته زن بازه
میگفت تو درک نداری من برات دلسوزی کردم بحثمون شد
بنظرتون من مقصرم؟ میگه تا اسم خانوادت میاد گارد میگیری
یبارم میگفت داییت پولداره باید یه میلیارد بده به مادرت گفتم به داییم چه مربوطه چرا باید این کارو کنه میگفت وظیفشه