یه بار میگه جاریم با خواهرش خیلی خوبن رفت و آمدشان بهم پول قرض میدن
یه بار میگه فلان همسایم با خواهرشون خیلی خوبن همش خونه های همن هرچی بشه هوای همو دارن
یا همش توقع داره بچه دار میشه بریم براش کار کنیم و بمونیم بیمارستان پیشش
همش به داستانهای مختلف بهم میفهمونه که آره بهمون پول بدین همش دعوتمون کنید
چندباری هم با شوخی به شوهرم میگ پول قرض بده
درحالی که منو شوهرم خودمون کلی بدهی داریم
حالا ببینید کادو عروسیمون چی بود ؟
۵۰هزار گذاشته بود تو پاکت
واقعا نمیداد بهتر بود
هیچ کاری هم برام نکرده هیچ دلسوزی نکرده
چطور توقع داره ازم
خونواده من پول قرض میدن به منو شوهرم
اونوقت من برم هوای خواهر شوهری که مدام تیک و تعنه میزنه رو داشته باشم
امروز خیلی عصبیم کردن کاری کردن دهنم باز شد کلی حرف بارشون کردم
تصمیم گرفتم قطع رابطه کنم من دیگ با اینا نمیتونم مغزم کشش نداره
خیلی ذهنم و درگیر کردن جوری که این سومین ناپیکه میزنم درموردش
با شوهرم حرف زدم گفتم من مغزم و از دست میدم نمیخوام دیگ با خواهر کینه ای و عقده دارت رفتار کنم خونه هم راشون نمیدم دیگ تموم