من عقدم دیشب شوهرم از گوشی جاریم بم ز زد .. گفت دست دخترش بود دخترش ۴ سالشه منم بردم ز زدم .. گفتم بش میگفتی گفت نمیخاد .. گفتم عیبه .. گفت نه دید میحرفم .. اینم بگم خ باهم راحتن یبارم جاریم جلوم پای شوهرم نیشگون گرفت .. یا خیلی باهم راحتن در حدی که نگاه های همو میفهمن .. انگار منظور همو بهم میرسونن .. بنظرتون این حجم از راحتی عادیه؟ چرا باید بدون اینک بگه بهش بم زنگ بزنه؟ چرا این اجازه رو جاریم بش داده؟ شما بودیم چی فکر میکردید ؟ جاریم هشت سال عروسشونه و تو یه ساختمان زندگی میکنن و ده سال از شوهرم بزرگتزه
آقایون درخواست ندین🤫تو با قلب ویرانه من چه کردی؟💔 نابودم کردی دیگه هیچی خوشحالم نمیکنه تو ب بچت هم خیانت کردی چون یه مادر شاد و خوشحال و با روحیه رو ازش گرفتی و یه مادر افسرده با حال بد بهش دادی....ازت نمیگذرم از همه زنای متاهلی که میدونستن زن داره ولی بازم باهاش بودن و خام حرفای قشنگش شدن ...توروخدا برای حال دل خرابم دعا کنید😔
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بابا حکم اجی و داداش رو دارن سخت نگیر ماهم داریم تو خانواده ولی خب حالا خودت مشکل داری با اینکه بدون اجازه با گوشی اون زنگ زده و اینا بهش بگو نکن بالاخره من راحت نیستم اینجوری و اینا ولی درکل نه بابا چیز خاصی نیست