دوستان من نامزدم نمیذاره برم بیرون کار کنم
من واقعا نیاز دارم به پول تا بتونم جهیزیمو بخرم
خانوادم تا ی حد توان خریدشو دارن
نمیذاره هر چقد گفتم بخدا جهیزیم تموم بشه دیگه نمیرم هم ب تو کمک میشم واسه خرجات هم واس مامانم خانواده خودم که بابام درست حسابی خرج نمیده..
ت جاده داشتیم میومدم ت ماشین یعنی دعوامون شد سر این موضوع میگه آره توام برو مث بعضیا بشو یعنی از راه بکشنم منو بخدا من اینجوری نیستم از سر نیاز و مجبوری میرم بعد دیگه کلی دعوانمیدونم چیشد گف اون دهنت نحستو باز کن باز اینا تصادف کنیم :))