نه واقعا ...
اتفاقا همچینم خوش نمیگذره ،همه اش درس و درس و درس ...
اصلا سر همینم تعجب کردم ،حالا من آدمیم که تو دانشگاه سرم به خودم گرمه و کسی که دوستش دارم(اصلا سر همینم انگار بچه ها فهمیده بودن همونا هم که خوب بودن سرد شده بودن ) ولی یه هو دو تا از بچه هایی که سرشون واقعا گرمه به خودشون و فقط درس میخونن یه هو اخلاقشون خیلی خیلی خیلی صمیمی شد 😶یعنی برخورد عمدی نبود در حالیکه اینجوری نبودن با هیچکس و حتی با خودم ...صمیمی بودیم ولی نه در این حد ...
الان من تو جمع دوستام فقط برای من اتفاقای رمان طوری برام پیش میاد ،برای اونا که مثلا شریف و امیرکبیر و ...بودن اعتقاد دارن اونجا بهتر بود ،به مراتب تعریفای دوستم از شریف رو میشنیدم اونجا بیشتر خوش میگذشته ...
حالا چند تا مورد تو دانشگاه پیش بیاد ،خوش گذروندن نیست آخه 😅