فک کنم عمرم توخونه وبدون هیچ پیشرفت وغمگین بودن بگزرع هرچقدر سعی میکنم انگیزه ایجاد کنم وسعی بکنم بعد یه مدت باز مثل قبل میشه
انگیزه زندگی ندارم کلا نمیتونم خودمو با زندگی تطابق بدم
وضعیفم خیلی وعذاب میکشم وقتی میبینم مردم دارن زندگی میکنن وکارایی ساده ای ک من نمیتونم انجام بدم رو میدم حسرت میخورم
راهی ک میمونه چیه ؟
اینکه سال ها بگزرع به بطالت وبی عرضگی وعذاب
ویهو خودتو ببینی ک پیر شدی ؟
منم همینم
شما برو تلاش کن، شاید تونستی تا جاهایی پیشرفت کنی.بالاخره استعدادت را کشف کن..
من دیگه واقعا پیر شدم و گوشه گیر
چند سالته؟
هیچوقت دیر نیس
اگه خودت بخوای میتونی
فقط باید تنبلی و افسردگی و انرژی منفی رو از خودت دور کنی
تا میتونی تو اجتماع برو و رابطه اجتماعیت رو قوی کن
نمیدونم
ولی واقعا همه چیز به ذهنم برمیگرده وقتی دارم خوب پیش میرم یهو بی دلیل جوری ناامید میشم ک دیگع آخر راهه
درحالی ک علاقه هم دارم واستعداد هم میگن دارم ولی هیچ وقت خودمو باور نکردم
وانقد نوسانی هستم ک واقعا نمیشه فهمید چی میشم
چون امکان داره خوب هم پیش ببرم ولی با ناامید شدن و گذاشتن تلاشم همه چی رو خراب میکنم 🥲
اکثر وقتها برام سخته حتی به خودم برسم انقد ک افسردم ولی تلاشمو میکنم درسمو بخونم ولی بد پیش رفتم و دیگه امکانش نیست ولی باز تلاشمو میکنم ولی صرفا برای نداشتن عذاب وجدان از اون ورم نمیتونم سال بعد بمونم چون این سال رو هم دارم با زور سپری میکنم
باید برم دانشگاه آزاد .از تفکر بقیه میترسم ک درمورد این قضاوتم کنن وهیچ وقت منو موفق نبینن چون شکست خوردم قبلا دوست دارم اثبات کنم ک میتونم .ولی سلامت روان ندارم برای این کار این عمق تلاشمع ک دارم میزارم هر روز با گریه وعذاب
شاید برای بقیه این منطقی وخوب باشه ولی بنظرم بستگی ندارد .چون با توجه به چیزی ک گفتی فک میکنم مربوط به تلقین و...باشه ک صرفا علم خاصی نیست وممکنع برای بعضی ها عمل کنه ک
ومشکلی ک من دارم فراتر از اینه ویه چیز درونی ک بر میگرده به تفکرات درمورد خودم ک منجر به بی اعتماد به نفسی وناامیدشدی اینطوری نیستم ک ندونم چه مشکلی دارم و کاملا میتونم احوالی ک دارم رو توصیف کنم ولی واقعا نمیدونم چاره کار چیه
به روانپزشک مراجعه کردم قرص واینا ولی فایده ای نداشت
امیدوارم شما هم موفق بشین وبه تصویری ک تو ذهتون از خودتون دارین برسین
این هم حرفیه
ولی ما تو دنیایی هستیم که خیلی چیزها را از ما پنهان می کنند.
هیچ چیز بعیدی وجود نداره.
مثلا بارها میشنویم که مبادا اسمتون را به کسی بگید که جادو می کنند.
یا وسایلهایی از خونه گم میشه بدون اینکه دلیل منطقی داشته باشه.
