داستانه دختر عمومه
مال چند وقت پیشه این موضوع اما امشب فهمیدم 😐
داستان از این قراره که ایشون یدونه خواستگار داشت
پسره تو نوجوونیش پدرشو از دست داده بود
سر این موضوع مریضی عصبی میگیره و یه اکنه شدید میگیره💔
سلام
لطفا اگه براتون مقدوره برا شادی روح مادری که بعد سالها امشب جگر گوشش رو اون دنیا بغل میکنه صلوات یا فاتحه بفرستید
خب😐😮😮🙃
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
خوب
سریع تعریف کن
هر چند که هنوز کامل نخوندم داستان تون رو.ولی ظاهر خیلی مهم به دل بشینه.
انتظار که نداشتی دخترعموت از روی ترحم جواب مثبت بده
میخوای جا جوش خواستگار دختر عمتم ببریم پربازدید بگو تعارف نکن
پسره واقعا ظاهرا پسر خوب و مودبیه
من از رابطه شون مطلع بودم تا حدودی
دختر عموم حسش بهش کاملا اوکی بود
ولی یه روز عکسشو نشون دوستش میده و میگه یه مشت ارزن پرت کنی تو صورتش یدونش زمین نمیوفته😑😐
از اون روز دختر عموم حسش بهش عوض شد
حتی خیانت میکرد
لایک
امان از این زخم 👅 که ریشه بدبختیها و مشکلات و ...است
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
