من وسواس فکری شدید دارم همزمان تحت نظر دوتا پزشک و ی روان شناس هستم...
مثلا وسواسم چطور بود مثلا تو اخبار و خبر ها میگفت ی دختر دزدیده شده من دائم تو فکرش بودم تا ماها حتی گریه میکردم براش... یا مثلا ی زلزله که میومد من تا چندین شب نمیخابیدم... خانواده ام مریض میشدن تا مدتها اعصاب خوردی میکشیدم.... فیلم جنایی و غمگین میدیدم گریه میکردم اما این مدتی که گذشت... من روزی سه تا آرام بخش میخورم
تو این مدتی که گذشت مثلا زلزله میشد میگفتم خب تموم شده دیگه فکرش رو نمیکردم... میخابیدیم...یا خانوادم مریض بشن دیگه گریه نمیکنم ناراحت میشم کمک میکنم اما خودخوری نه یا اینکه اون شبی که اخبار غلط جنگ بود همه استرس داشتن اما من میگفتم طوری نیست و... یا همین الان که تو سایت و کل اینستا پیچیده که ی دختر گم شده واقعا ناراحت شدم اما تمام شد اگه قبلا بود گریه میکردم از کار و زندگی میوفتادم دائم فکر میکردم دختره چ بلایی سرش اومده خودمو جای نزدیکانش میذاشتم گریه میکردم خودمو جای دختره میذاشتم گریه میکردم