همسرم اجازه نمیده با یکی ک هم سن خودمه برم بیرون نمیزاره با دوستم برم من چند ساله میشناسم دوستمو دختر خوبیه ولی چون با کسی ک تو رابطه بوده نامزد کرده میگ نه دختر خوبی نیس وگرنه بخدا دوستم اینجوری نیست خودشم الان متاهله حواسش ب شوهرشو و زندگیشه من کلن قبل ازدواج بابام خیلی محدودم میکرد فکردم بعد ازدواجم مستقلم ولی از بس تو خونه بودم افسرده شدم تنها نمیتونم برم بیرون چون حوصلم سر میره میگ با ابجیت برو ولی دوستات نه آخه من خودم عقل دارم متاهلم میفهمم ک چطور باید برخورد کنم ولی حس میکنم خیلی غیر مستقیم محدودم دوروز دیگ بچه دار بشم چطور از پس خودم بر بیام هر ضربه ای ک میخورم از دست مردای تو زندگیمه از خودم اختیار ندارم چیکار کنم که عین بچه های دوساله برخورد نکنه بام. من بخاطره احترام باهاش صحبت میکنم نظرشو میپرسم که دوروز دیگه بحثی پیش نیاد ولی اون هی میگ نه بعدم دعوامون میشه و قهر. میکنه اصن انگار هرچی اون بگه میگم تو خونه حوصلم سر میره میگ خو برو خونه ما یا خودتون سر بزن آخه ینی چیییییی چیکار کنم اگ کار خودمو کنم باز قهر میکنه و دعوامون میشه از بس دور خونمون شلوغه نمیتونم برم بیرون تا آخر ک نمیتونم با بقیه ارتباط برقرار نکنم....... از تجریه هاتون بگین لطفا اینجوری بگذره از شدت افسررگی و اضطراب میمیرم🫠💔