اومدن صندلی بغل ما نشستن شوهرم گفت بیا جا ب جا شیم ینی ی جوری ک پشتش بیوفته ب اونا روش ب من باشه دختره هم دیدم تا اول اومد ب شوعرم امار داد بد از صاحب قلیونا انبر خاستن صاحب قلیونا بهشون انبر داد شوهر منم بدو کرد رفت بهشون انبر داد خیلی اعصابم ب هم ریخت خیلی نزدیک ما نشستن