چیکار کنم ،،،،،
اصلا دلم باهاش صاف
تا کوچیکترین بحثی میکنیم ،،،اصلا خوشم نمیاد باهاش حرف بزنم یا حتی نگاهش کنم ،،،،،
چیکار کنم
منم اونطوریم
ازدواجتون تحمیلی بوده ?? دوسش دارین ?
همه شما اینجوری هستید
.یا من اینجوری هستم
اگه از من مشکل هست بگید تا خودم رو اصلاح کنم !!!
دوسش نداری مگه
بعضی ها اینجوری اند،مادربزرگ منم نمیتونه گذشت کنه وتاچندسال یک چیز توذهنش میمونه
نه اصلا تحمیلی نبوده به هیچ وجه
عشق و عاشقی هم در کار نبوده که بگم باهم دوست بودیم
والا نه راستش رو بگم ،،،،،دوستش ندارم خیلی ،،،،
چون سال های اول ازدواج اصلا باهم نمیساختیم و خیلی دعوا داشتیم ،،،
الان چند سالی هست بهتر شده
و الان چند ماهی هست خیییییییلی بهتر شده ،،،،
ولی کلا از همون اولش اینجوری بودم ،،،،یه بحث کوچیک میکنم دلم باهاش صاف نمیشه ازش متنفر میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
