کاراموزی تو مرکز بهداشتیم،بعد یع اقایی اونجا کارمند بهداشت بود.اتاقش با اتاق من و با یک خانم دیگه یکی بود یعنی من بودم و اون اقا و یه خانوم دیگه
قبلش برا همه یه چیزیو توضیح داد.
بعدش جلو سیستم که بود یه سوال کامپیوتری پرسیدم که غلط کردمممم 😐 بعد مگه ولم میکرد😐😐
هی میخواست راجب سیستم توضیح بده😐
بعد اون خانومه هم هی میرفت بیرون و منو اون تنها میشدیم
هی میخواستم نشینم هی میگفت بشین تا توضیح بدم وایسادی سختمه😐
بعد من هی به یه بهونه میرفتم بیرون دوباره که بر میگشتم میگفت خب بیا ادامه اش😐😐
نمیدونم حس کردم فقط خیلی دوست داره به ادما کمک کنه و ادم بدی نیست ولی موذب شدم یکم
شما بودین موذب میشدین یا من حساسم؟؟