شش ماه پیش یک عده تو اداره تیم شده بودن و همه جوره برام میزدن از اونجا سوختم که یکیشون مثلا دوستم بود الان اینروزا خودشون از جایگاه و منزلتشون افتادن و مدام یک نجوایی درونم میگه دیدی خدا هم هست و اون شبایی تو ذهنم میاد که از درون هی میسوختم که خدایا مگه چه کرده ام این همه دشمن دارم.
و فهمیدم دولت بشر کلا پایدار نیست تنها خداست که باقیه واسه همیشه