خیلی وقت قبل یه کامنتی دیدم از یه کاربری که خیلی دوست داشت زندگی من اینی نباشه که تعریف کردم ...
مثلا نوشته بود که گرانبها چه بسا کتک هم بخوره از همسرش و پاش بیوفته بهترین غذا هم مجبور میشه بپزه براش و فقط برای ما نسخه می پیچه و خودش هیچی نیست و ...
حالا من اصلا اهل پیچیدن نسخه نیستم و تاپیک میزنم و قفل میکنم و هر کی میخواد استفاده کنه و هر کی میخواد رد میشه...
و اینکه بله عاشق آشپزی هستم و برای همسرم با عشق میپزم و روابط مون بر پایه کتک خوردن و اینها نیست و حرفای این کاربر تاثیری نذاشته و نداره و ..
اما :
توجهم جلب شد به تاپیک هاش و از اون روز دارم گاها تاپیک هایی که می زنه را می خونم...
گره های زیادی که در کارش هست و اطرافیانش که ازش دور شدن و ...
از ذهنم رد شد که من هیچ وقت برای ادمها، بدی نخواستم...وقتی هم جنسم را می بینم دوست ندارم اون زنی باشه که کتک می خوره یا خیانت می بینه یا تنهاست و یا ...
با دیدن تاپیک هاش حتی براش طلب خیر کردم و امیدوارم مشکلات مرتفع بشه..
ولی خواستم بگم که وقتی ما اینقدر قلب تیره داریم، قطعا اطراف مون روشن نمی شه...
اونایی که قلب هاشون این مدلی هست، خیلی دیدم زندگی هم روی خوشش را می بنده و گره هاشون باز نمیشه ...
اگر این تاپیک را خوندی و راه زندگیت قفل شده، یه نگاهی به قلبت هم بنداز...
شاید غبار گرفته و در زندگیت اومده ...
پ.ن: قطعا هر کسی مشکل داره الزاما نتیجه قلبش نیست و مشکلات خیلی هاشون هستن تا رشد کنیم ولی قطعا هر کسی قلبش تیره شده زندگی خوبی نداره
ایام به کام 🌹