بابام خیلی اذیت میکنه همش تو خونه است حتی نمیره بیرون هوای بخوره بیکار به غیر اینکه بیکار رو مخ ماهم میره انتظار داره ما براش چیز بیاریم یا بهش پول بدیم نمیدونم واقعا چیکار کنم خسته شدم به خاطر این مشکلات منم منزوی شدم اظطراب اجتماعی گرفتم باورتون میشه ؟ منی که دوست داشتم برم دانشگاه حتی الان از ترس اینکه همه پسرا شکل بابامن میترسم از همشون قبلن اینطوری نبودم کسی هم واسش مهم نیست