دلیل این ک از زندگی لذت نمیبرم

باید هدف های کوچیک جلو پات بذاری و براشون تلاش کنی وقتی بهشون میرسی حالت خوب میشه.

مثلا تلاش کن حداقل سالی یه چیزی یاد بگیری یه پیشرفتی داشته باشی اونوقت به عقب تر که فکر میکنی و پیشترفت الانتو میبینی حالت خوب میشه

ببین من دوتا بچه دارم بخاطر همون اولی دیگه یرکار نرفتم، پنج سالشه دومی هم دوماهشه، تقریبا خونه نشین شدم ولی سعی میکنم از همین چیزای کوچیک لذت ببرم، صبح که بچه ها خوابن پاشم فیلم بینم قهوه بخورم، خونمو مرتب کنم، گاهی تو خونه طراحی انجام میدم، با پسرم کلیپ ورزش میذارم با اهنگ زیاد کلی کیف میکنیم، شما اگر مجردی و دستت به دهنت میرسه یه سفری برو، زندگی همینه، هر چی بیشتر به نداشته هات و کارایی که نمیتونی انجام بدی فکر کنی بیشتر اذیت میشی، سعی کن از لحظه لذت ببری، در کنارش یه هدف معقول و همچنین یک رویای دوردست هم داشته باشی، اینها در کنارهم امید به زندگی رو افزایش میدن

منم هزارتا مشکل دارم شوهرم ۱۴ سال باهش زندگی کردم اعتیاد داشت باورت نمیشه چه بلاهایی سرم اورد ولی به خودم اومدم الان با وجود بچه دارم جدا میشم ولی به خاطر سلامتی خودم بچه هام مجبورم حال دلمو خوب نگه دارم

عزیزم من بارداری قبلم با ورزش توی خونه بیست کیلو کم کردم، حالا دوباره دوماهه زایمان کردم شروع کردم به رژیم، یکم که اندامت روبراه شد انرژی میگیری، بچتو بذار کالسکه برو پیاده روی، اگر میگی کالسکه ندارم پول ندارم از دیوار قیمت ارزون بخر، تو‌خونه ورزش کن، خیلی حال میده، غذای رژیمی و شیک درست کن، با خودت حال کن، 😇

کلا باهمین یا توی طبقه های جدا؟ رابطتون بده یا فقط راحت نیستی؟

تا حالا هزار روش امتحان کردم ترک نمیکنه فقط از مواد میره سمت الکل یا قرص 

مثلا اگه دلت میخواد به اندام خوب برسی کلاس باشگاه برو و تلاشتو بکن یا تو خونه ورزش کن.

گرفتن گواهی نامه

یادگرفتن خیاطی، آشپزی ، بافتنی، کیک و شیرینی، حالا بستگی داره به چی علاقه داری باید همیشه در حال تلاش کردن برای رسیدن به آرزوهات باشی و خودتو دوست داشته باشی.

یعنی توی یه خونه اید؟ من ۳ سال نزدیک خانواده همسرم بودم خیلی اذیت میشدیم هیچ لذتی از زندگی نبردیم تا اینکه خدا خواست و یکم دورتر رفتیم الان اون استرس رو ندارم خداروشکر.

غصه نخور من خانوادم نزدیکمن ولی بود و نبودشون فرقی نداره خداروشکر که خوشن و سالمن ولی هرکسی سرش به زندگی خودشه اگه نزدیک هم بودن چکار میتونستن برات کنن؟ بچه ات رو نگه میداشتن؟ یه روز دو روز بالاخره با اخم و ختم میفهموندن بهت که دیگه بچه رو نیار خستمون کرد. باید خودت رو پای خودت وایستی محتاج کسی نباش جز خدا. بچت چند سالشه؟