من جدا شدم یه بچه کوچیک دارم زندگیمون خوب بود شوهرم باردار که شدم ازم فاصله گرفت و رابطه جنسی اصلا کم کم هم طلاق عاطفی من حسم همیشه خیلی قوی بود نسبت به شوهرم..همیشه حس میکردم آخریا بااینکه ماهر بود و نمیذاشت بفهمم آنقدر بهش گیر دادم که فهمید اوضاع پسه...قبل از اینکه مدرک محکمی گیر بیارم یه دعوا درست کرد و گفت جدا شیم و...به همه گفت زنم توهم خیانت داره و خستم کرده و میخوام جدا شم...خانوادش به من گفتن بس غر زدی حتما ازت فراری شده شک زندگیتو نابود کرد...😏اما زمان زیادی نگذشت تو پروسه طلاق بالاخره گوشی شوهرم افتاد دست بچم و من دیدم یه نفر به اسم
(زندگیم❤️)بهش چند تا پیام داد گوشیشوپرت کردم هولش دادم گفتم دیدی من دیوونه نبودم خدا ازت نگذره ...و خلاصه که هیچوقت حسم بهم دروغ نگفت...دوساله جدا شدم هنوزم که هنوزه محتاطه و رابطش رو مخفی نگه داشته خودشو پاک نشون میخواد بده... امروز بچم به باباش زنگ زد باباش گفت خارج از شهرم با دوستام یه آن صدای دختره رو شنیدم که باهم حرف زدن در حد ثانیه بود و نامفهوم قلبم دوباره شکست...کدوم کارما؟کذوم تقاص؟من با بچه کوچیک با هزار مشکل وسختی اون دوتا هرروز عشق و حال و فکر ازدواج...خدایا اگه عدالتی هست با چشمامببینم