از دیروز معلم پسرم گفتن که هفته اینده قراره بچه هارو ببرن اردو اونم مرکز استان ما شهرستانیم فاصله ۲ساعته گفتن باید کرایه ۲۰۰ بدن و غذا همراه بچه بفرستین طبیعتا بچه هم مثل همکلاسیهاش غذای خوب میخواد زمان قدیم نیست مثل ما بچه ها کم توقع باشن
چون به معلمش گفتم میشه اردورو یکم عقبتر بندازین یا یه مدت دیگه دست بالمون باز شه هزینش میفرستم اخه خدا شاهده شوهرم روزی ۱۸ ساعت بی وقفه کا میکنه با اینکه مشکل قلبی داره خودمم صدجور مریضی اصلا به هیچی نمیرسیم فقط کرایه خونه دکتر و قبضای سرسام اور بخدا که روم نمیشه غذایی که تو خونه میخوریم بدم بچه ببره اردو چندوقته خیلی افتادیم تو قرض که حتی توان خرید یه دونه مرغ هم نداریم اینو فقط و فقط کسایی درک میکنن که تو همچین موقعیتی هستن یا بودن
همه اینارو نگفتمبهش فقط اون یه تیکه که بعدا پول اردو میدم برداشته بهم میگه شما که توان مالی ندارین اصلا نباید بچه دار میشدین وقتی معلم مملکت این حرفو بزنه از بقیه چه انتظاری میره ما ۱۰سال پیش نمیدونستیم قراره اینجوری بشه و خصوصا این یه سال اخیر واقعا بدبیاری برامون زیاد بود هرچی داشتیم و نداشتیم خرج دکتر و بدبختیاو ختم مادرشوهرم شد واقعا خستم توان ندارم شدم یه افسرده به تمام معنا 😔