2733
2734

من چن روز پیش ساعت ۴ بعدازظهر رفتم خونه مادرشوهرم( فعلا تو دوران عقدم) دیدم برادرشوهرام خوابیدن بعد پدرشوهرم تازه از سرکار اومده بود اونم گرفت خوابید مادرشوهرمم بیخواب بود اونم دراز کشید ک بخوابه دیدم همشون خوابیدن خیلی معذب شدم ب نامزدم گفتم پاشو بریم بیرون داشتیم میرفتیم بیرون مادرشوهرم گف کجا میرین گفتم داریم میریم بیرون گف باشه ولی شام برگردین گفتم نه دستت درد نکنه میرم خونمون‌ خلاصه از ساعت ۵ تا ۹ شب بیرون بودیم نامزدمم گف بریم خونمون من نرفتم گفتم مرسی مادرت اینا خسته ان من روم نمیشه بیام

اینم بگم من یکساله عقدم تاحالا نشده مادرشوهرم زنگ بزنه دعوتم کنه همیشه خودم رفتم

حالا بعدش نامزدم میگف مادرم ناراحت شد اون شب نیومدی

شما اگ جای من بودی با توجه ب این چیزایی ک گفتم شام میرفتین خونشون؟

از طرفی مادرشوهرم چون عممه اوایل عقد بهم میگف عروس بزرگم وقتی نامزد بود انقد میومد خونمون دیگ من خسته شده بودم چن ماه پیشم دعوامون شده بود گفته بود من ک هستی رو دعوت نکرده بودم خودش اومده

تو این یه سالی ک عقدم دو بار با خانواده دعوتمون کردن اونم اول ما دعوت کردیم بعدش اینا دعوتمون کردن ولی یه بارم نشده بهم زنگ بزنه خودمو دعوت کنه از بس خودم رفتم دیگ الان بعد یک سال هیچ رغبتی ندارم برم خونشون


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2740

بی دعوت نرو خب 

واقعا حق دارن بعضی عروسا منظورم عروس بزرگه اش وقت بی وقت میرن مردم آسایش میخوان قرار بذارید هم بیرون ببینید بعدم برید خونه هاتون بدون دعوتم خونه کسی نرید

با دل پاک ات برا سلامتی بچه ام صلوات میفرستی 💚

چرت بعد ناهار رو اکثرا داریم ، اونها هم چون باهات احساس صمیمیت و نزدیکی دارن راحت بودن ، بنظرم کاملا تو خانواده های ایرانی عادیه و عمدی در کار نبوده 

به طور مبهمی آرزوی زمین لرزه یا صاعقه آسمانی داشتم تا بتوانم در دنیای آرام و روشنی به دنیا بیایم 
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687