2737
2734
عنوان

مامانم خیلی اذیتم میکنه

133 بازدید | 16 پست

خدایا خسته شدم

مامانم اذیتم میکنه

درسم مهندسیه یه سال بیشتر طول کشیده ۵سال شده 

کلا ۲ تا درس بیشتر ندارم دارم میرم سر کلاس به خدا لیسانس به اب خوردن گرفتم تموم شد دیگه.   یه بار ندیده

پدرمو دراورده 

چرا سر کار نمیری

هعیییییی طعنه میزنه.   چرا تو خونه ای.  تو جمع ابرو برام نزاشته هعی دروغ میگه کلاس زبان میره تو خونه نیست 

تو جمعش به درک

میاد در اتاقم شروع میکنه بحث کردن دعوا درست کردن

خدایا به کجا پناه ببرم کمکم کن دارم کم میارم

منو بگو درسم تموم شد میخواستم یه سال تو خونه بمونم ارشد بخونم۲۴ سالمه دخترم 

دلم میخواست یه مادر داشتم درکم میکرد

تو خونم بیکار نیستم شام ناهار ظرفا 

تک فرزندم 

🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️

با تراپیست صحبت کن راه حل خوب شاید بهت داد 

خشمِ بیش از حد گرفتن ، وحشت آردو لطفِ بی‌وقت ، هیبت ببرد! ›‹ نه چندان درشتی کن ك‌‌ از تو سیر شوند ؛و نه چندان نرمی ك‌‌ بر تو دلیر شوند :)!🔏'🌱›

دیگه آخرشه. انشالله بزودی کار خوبی پیدا می‌کنی مستقل میشی یا ازدواج خوب میکنی از شرش راحت میشی.

خدا شکر من ده ساله متاهلم از دست مامانم خلاص شدم😍


۱۴۰۱/۱/۱۰   امروز صدای قلب کوچولوشو شنیدم. بهترین حس دنیا😍 دعا کنین بمونه برام💚 از سقط متنفرم دیگه نمیخام تجربه ش کنم😢 انشالله خدا برای همه ی اونایی که منتظرنی نی هستن معجزه کنه. آمین💋💚💜💙💛۱۴۰۱/۲/۱۷  امروز رفتم سونوی ان تی....گف نی نی م دخمله😍خدایا ازت ممنونم که هوامو داری💄💅👠👗👸💗۱۴۰۱/۲/۲۲ امروز دکتر گف چون توی فامیلتون مشکل ژنتیک دارین حتما برا نی نی ت ازمایش سلفری بده. هزینه ش خیلی زیاده. فقط خداکنه بچه م سالم باشه😢۱۴۰۱/۳/۷هنوز جواب سلفریم نیومده جون به لبم کرده این آزمایشگاه. 😕اگه به لطف خدا سالم باشه میخام به خانواده همسرم بگم که باردارم. 😐۱۴۰۱/۳/۸امروز جواب آزمایش سلفریم اومد. خداروشکر بچه م سالمه😍😍از خوشحالی به مرز سکته رسیدم😜💃۱۴۰۱/۳/۲۸امروز بدترین روز زندگیمه حس میکنم کیسه آبم پاره شده. نصف شب که شوهرم بیاد میرم زایشگاه براچکاپ.....خدایا دخترمو از تو میخام فقط😭😭۱۴۰۱/۳/۲۹خدایاشکرت مشکلی نبودـ ترشحاتم مال کیستی هست که تو تخمدون چپم رشد کردهـ .بچه م سالمه....عاشقتم خدای خوبم😍😍😘😘1401/6/27امروز 32هفته م رفتم واسه وزن نی نی .دکترگف وزنش کمه 1600.شایدم صد گرم کمتر یک هفته هم کمتر از سن بارداریمه😓🥲کیست توی تخمدانمم خیلی بزرگ شده همش آبه خدا کنه نترکه برام شر درست نکنه🥺🥺وضعیت بچه مم بریچ هست فعلا سزارین پیش رومه😑خدایا امروزم دلم گرفته دخترمو مثل همیشه میسپارم به خدت. 💚التماس دعا مامانای مهربون نی نی سایت💚1401/7/21بلخره نی نی من امروز شش روزه شده. با وزن 1900تو هفته سی و پنجم بارداری دنیا اومد.....متاسفانه مسمومیت حاملگی دچار شدم و با فشار20اورژانسی سزارین شدم‌‌....خیلی خیلی ریزه.یک‌کم هم وزن ازدست داده. خدایا کمکم کن دختر نازمو بسلامت بزرگش کنم و این روزای سخت تموم بشه❤️اینم از خاطرات تلخ و شیرین بارداری من.🌷🌷🌷🌷💚وزن یکماهگی2400🧡وزن دوماهگی3600💙وزن چهارماهگی5100♥️وزن شش ماهگی 6200🩵وزن نه ماهگی 7200🩷وزن یکسالگی۸۵۰۰😍😍۱۴۰۲/۷/۱۵اولین تولدت مبارک عشقم🎉🎉🎉🎉وزن 16ماهگی 9500💚وزن۱۸ماهگی ۱۰

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
دیگه آخرشه. انشالله بزودی کار خوبی پیدا می‌کنی مستقل میشی یا ازدواج خوب میکنی از شرش راحت میشی. خدا ...

ازدواج نمیخوام بکنم

وقتی پشتیبان ندارم

نمیخوام اگه به مشکل خوردم مثل خودش با بابام بسازم

دیگه یا باید به حرف مادرت باشی و هی اعصابت خرد شه و بشی بادی به هر سو

یا اینکه راهتو خودت انتخاب کنی و یه گوشت در یه گوشت دروازه تا به اهدافت برسی

متاسفانه والدینی که فهمیده باشن خیلی کم پیدا میشه

⛔⛔اگه زیر۲۰ سال هستی تو تاپیک من نیا،نظر نده و ریپلایم نکن به هیچ عنوان..ممنون که احترام خودتو نگه میداری⛔⛔
دیگه یا باید به حرف مادرت باشی و هی اعصابت خرد شه و بشی بادی به هر سو یا اینکه راهتو خودت انتخاب کن ...

عزیزم چیکار کنم اخه

کجا برم

درمونده شدم

میخوام ارشدمو بزنم شهرستان دور برم خلاص شم

2740
عزیزم چیکار کنم اخه کجا برم درمونده شدم میخوام ارشدمو بزنم شهرستان دور برم خلاص شم

همینکارو بکن، حالا شما خوبه گذاشته لیسانس بگیری و مشکلش الان کارته

پدرمادر من خیلی سمی تر از این بودن، گییییررر دادن وقتی دیپلم گرفتم که باید ازدواج کنی! ما تورو نمیفرستیم دانشگاه!

سال کنکورم که همه دوستام پدر مادرشون انواع و اقسام کلاس‌ها ثبت نامشون می‌کردن محیط خونه را آروم می‌کردند که بچه‌ها درس بخونن همه جوره حمایتشون می‌کردن پدر و مادر من هر روز اصرار می‌کردند که ازدواج کنم و من در حال جنگ و دعوا بودم با اشک و آه و گریه دانشگاه رفتم بر خلاف میلشون، زمانی که قبول شدم دانشگاه، خونه توی سکوت محض بود یه تبریک هم نگفتن در حالی که پدر مادر دوستام رشته‌های پایین‌تر از من بودند براشون جشن می‌گرفتند و مهمونی می‌دادند خدا را شکر همون روزها ازدواج کردم و از دستشون راحت شدم

⛔⛔اگه زیر۲۰ سال هستی تو تاپیک من نیا،نظر نده و ریپلایم نکن به هیچ عنوان..ممنون که احترام خودتو نگه میداری⛔⛔
همینکارو بکن، حالا شما خوبه گذاشته لیسانس بگیری و مشکلش الان کارته پدرمادر من خیلی سمی تر از این بو ...

من نمیخوام ازدواج کنم 

بدبخت تر میشم 

الان مادرم گیر داده به جهیزیه داره از ازدواجم زده م میکنه

چند سال گیر داد به حجاب و نماز 

کامل زده شدم

انگار دوست داره یه ربات داشته باشه هرکی هرچی گفت بگه چشم


من نمیخوام ازدواج کنم  بدبخت تر میشم  الان مادرم گیر داده به جهیزیه داره از ازدواجم زده ...

متاسفانه رسالت مادرا همینه

من تو سن کم ازدواج کردم بخاطر اینکه واقعا اذیت بودم از وضع خونه، پدرمادر من اصن از همه دنیا جدا بودن،خیلییی تو مخ

شوهرم گزینه مناسبی بود و انتخاب خودم بود

ولی سنم کم بود و زمانش نبود،

تازه دانشگاه قبول شده بودم، میدونستم اینا حمایتم نمیکنن برا همین مورد مناسب ک اومد سریع قبول کردم

ولی از برنامه هام عقب افتادم بخاطر ازدواج...اونم چندین سال

باورت نمیشه اگه بگم شوهرم هیچ مشکلی با دانشگاه رفتن و کار کردن من نداشت ولی تو همون سال اول که هنوز شناختی هم زیاد از هم نداشتیم پدرم چنان شوهرم رو ترسوند و روی مغزش کار کرد که آدمی به اون روشنفکری که من دیده بودم شروع کرد به بهونه گرفتن که نباید دانشگاه بری همشم دلیلش حرف‌های پدرم بود چون اینا اصلاً خانواده‌شون اینجوری نیستند حتی مادر شوهرم با شوهرم حرف می‌زد که این چه کاریه که می‌کنی بزار درسشو بخونه ولی پدرم کار خودشو کرده بود از اون موقع سال‌ها طول کشید تا من تونستم خودمو به شوهرم ثابت کنم تا متوجه بشه حرف‌های پدرم بی اساسه، باعث شد رشته خوبی که قبول شده بودم رو کنار بزارم چون در برابر مخالفت شوهرم هیچ حامی نداشتم که ازم دفاع کنه تازه پدر مادرم مخالفمم بودن و در واقع عامل اصلی مشکلم، مجبور شدم کوتاه بیام اون موقع، ولی بعد از چند سال رفتم یه رشته دیگه پیام نور خوندم و بعد از اون به امید خدا ارشد دولتی قبول بشم الان دارم می‌خونم زمانی که پدرم فهمید ارشد قبول شدم با اینکه سال‌هاست متاهلم و اصلاً حق نداره دیگه حرف بزنه تو زندگیم ولی نمی‌دونی چیکار کرد، چه قشقی به پا کرد که نباید بری ولی من اهمیت ندادم بخوای به حرف پدر مادر گوش بدی خیلی سختی می‌کشی چنین پدر مادری همون دوستی خاله خرسه هستن

الان با خودم میگم اگه همون موقع بهشون اهمیت نمیدادم و کار خودمو میکردم الان تکلیفم با خودم معلوم بود و اینهمه عقب نمیفتادم، ولی باز میگم اشتباه نکردم چون پدرمادر من اصلا به هییییچ عنوان جایی برای زندگی کردن من تو اون خونه نزاشته بودن، ینی حتی اتاق هم نداشتم، دیگه اون اواخر یه کمد هم نداشتم! هیچ حمایتی نمیکردن، هیچ پولی هم بهم نمیدادن، اصلا برنامشون این نبود که من دیگه اونجا باشم، حتی یه روز هم براشون یه روز بود! اصلا دیگه نفس کشیدنم تو اون خونه سنگین بود برام...احساس مرگ داشتم احساس خجالت داشتم، خودمو قایم میکردم چون خیییییلی بهم حس اضافه بودن و سربار بودن میدادن، اصلا تو روم میگفتن!

حالا فکرشو بکن تو این شرایط ۱۸سالت باشه، اونهمه انرژی نهفته، اونهمه ذوق زندگی، اونهمه آرزو، فکرشو بکن نیاز به چیزی داشتم و ی مقدار کمی پول میخواستم..روم میشد بگم؟ کوچکترین خرجی اگه داشتم باید به مامانم میگفتم برام بخره! چون چیزی بعنوان پول توجیبی نداشتم هیچوقت..

سر ساعت چراغا خاموش میشد، سرساعت اگه بیدار نمیشدم مادرم غر میزد و آبرومو میبرد، بیشتر از ساعت۸ میخوابیدم آبرومو رفته حساب میکردم!

ینی وقتی میگم غ قابل تحمل ینی این..

اگه به این شدت نیس زندگیت راهتو ادامه بده و محکم باش و گوش بحرف هیچکس نده، ارشد گرفتن هم الکی نیس ک بتونی درکنارش کار کنی مخصوصا اگه دولتی باشی، صلاحتو فقط خودت میدونی...فقط خودت

⛔⛔اگه زیر۲۰ سال هستی تو تاپیک من نیا،نظر نده و ریپلایم نکن به هیچ عنوان..ممنون که احترام خودتو نگه میداری⛔⛔

چقد طولانی شد ببخشید😅

انگار دست رو دلم گذاشتی، چون چند روزه خیلی به گذشته فکر میکنم

⛔⛔اگه زیر۲۰ سال هستی تو تاپیک من نیا،نظر نده و ریپلایم نکن به هیچ عنوان..ممنون که احترام خودتو نگه میداری⛔⛔

یه روزایی رو یادم اومد که..هیییی...😒

یه روز از ساعت ۱۱ صب تا ۷ عصر موندم تو دانشگاه الکی چرخیدم...الکیه الکی...چون نمیخواستم خونه برم...

داداشم ک نبودش بیاد دنبالم نمیخواستم به پدرم بگم بیاد..میومد در دانشگاه دخترپسرا رو میدید با هم حرف میزنن میفتاد بجون من فحش میداد که برا چی میای اینجا😔

با آژانس رفت و آمد هم که کلا حرراااام بود از نظرش..

⛔⛔اگه زیر۲۰ سال هستی تو تاپیک من نیا،نظر نده و ریپلایم نکن به هیچ عنوان..ممنون که احترام خودتو نگه میداری⛔⛔

سرتو درد آوردم دیگه برم☺️ خاطرات گ و هم یادم اومد خخخ

بیخیال باش عزیزم، هرکاری از دستت برمیاد برا خودت انجام بده و با نهایت توانت ادامه بده راهتو❤

⛔⛔اگه زیر۲۰ سال هستی تو تاپیک من نیا،نظر نده و ریپلایم نکن به هیچ عنوان..ممنون که احترام خودتو نگه میداری⛔⛔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز