شرایط بد.. کسادی کار همسرم.. مشکلات شدید مالی جوریک دل دماغ هیچ ندارم حتی دیگ اشکمم نمیاد... تلخ وسردم
دیدی چند وقت پراز ناامیدی میشی. بعد یه دفعه یه خوشحالی میاد تو دلت (اون خداست...) ........ وقتی در تاپیکی شرکت میکنم لطفا زیر من ریپ نزن اصلا خوشم نمیاد.. چون پیام من برای صاحب تاپیک هست ن توی هرنخود آش 😏... اصلا از آدمایی یهو میپرن ب ادم خوشم نمیاد.. سعی کن وقتی بامن صحبت میکنی حدتو نگه داری 🌷
دلیل حال بد الآنم فشار خیلی پایینم و دستشویی و تنبلیه
دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم من هنوز چمدون نبستم 🥴
باز خاکستری شدی یا وضعیت سفیده ؟ خوندن اینجا ارزشش رو داره که به هدفت دیرتر برسی ؟ ولگردی رو بذار کنار دختر برو به کارت برس 💵💲💸یه ضرب المثلی وجود داره که میگه میخوای نفهمم بسوزی ؟ این یعنی طرف انتخاب میکنه که نفهمه تا با نفهمیدنش تو رو بسوزونه ، اگر بخوای باهاشون وارد جر و بحث بشی انقدر توی نفهمیدن ثابت قدمن که هرگز اون بحث به نتیجه نمیرسه ، از یه جایی به بعد کلمه ها نمیتونن این سطح از نفهمیدن رو پوشش بدن و چون طرف برای نفهم موندن به ابزار نیاز داره ممکنه به فحاشی هم رو بیاره یه نصیحت دوستانه برات دارم به محض اینکه دیدی طرف مقابلت انتخاب کرده که نفهمه تا بسوزی به جای سوختن دست از تلاش برای فهموندن حرفت بردار چون این آدم انتخاب کرده که نفهمه این امضا رو اینجا گذاشتم که یادم بمونه اگر حرفم رو گفتم و باز طرف مقاومت داشت نسبت به فهمیدن و داشت پرت و پلا میگفت به خودم یادآوری کنم که دست از تلاش بردارم چون این آدم انتخاب کرده که نفهمه ، اگر من یادم رفت شما یادم بیارید 😁 تجربه زایمان طبیعی بسیار آسون https://www.ninisite.com/discussion/topic/14642819/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D9%85-%D8%A8%DA%AF%D9%85
به امید خدا،خانم دکتر آینده هستمتویی که امضامو خوندی،اگه برام دعا کنی قبول شم،خوشبخت و عاقبت بخیر شم،خدا دل خودمو خانواده مو پر از آرامش کنه،منم از خدا می خوام هیچ وقت رنگ غم نبینی،از خدا می خوام تویی رو که با قلب مهربونت دعام کردیو خوشبخت و عاقبت بخیر کنه،از خدا می خوام سفرت همیشه پر برکت و پر روزی باشه،انشاءالله که تنت همیشه سلامت باشه🤲آمین ای خدای جهانیان
کاربر خانوم هستم.من عاشق پسر مذهبیه واحد روبرویمون شدم صداش همش تو اتاقمه دارم دیووونه میشم...سه سال هست که تو ساختمون ما دو تا پسر از شهر دیگه برای کار آمدن و زندگی میکنن و دیوار اتاق این پسر با دیوار اتاق من مشترکه، تویه طول سه سال تمام خنده هاشو صحبتاشو تلفناشو رازو نیازاشو و نماز خوندناشو نماز شباشو و حتی گریه هاشو (موقع رازو نیاز و خوندن دعا)شنیدم و خیلی وقتها ک شروع به صوت قرآن میکنن من اینور دیوار دست از کارم بر میداشتم و به صوت قران ایشون گوش میدادم و میگفتم خوشبحال همسرشون(مطمعن شدم مجرد هستند) من ایشونو ندیده بودم تا اینکه پارسال بارها ایشونو دیدم و دلم رفت و الان درگیرش شدم من جز توکل کاری از دستم بر نمیاد ،من در ماه ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ کربلا روزیم شد و اونجا از آقا خواستم یا فراموششون کنم یا اگر به صلاحه این پسر رو به من ببخشه که مطمعناً قَدرش خواهم دونست در غیر اینصورت بهش همسری بده که قَدرشو بدونه... خیلی ها ازم پرسیدن به کجا رسید این عشق یک طرفه! (مرسی از پیگیریتون) پسر همسایمون اسمش آقا حامد هست.عزیزان از آقا حامد رفتارهای مثبت زیادی دیدم از پارسال تا امسال نمتونم بازش کنم چون طولانی هست ولی در نهایت پسر همسایمون من رو خیلی نامحسوس نشون مادرش داده الانم رفته شهرشون و خبری نیست ازش حالا نمیدونم باز هم میبینمش یا نه! و خبری هم از خواستگاری نیست 💔🥺شاید مادرش خوشش نیومده و هزارتا شاید دیگر... یک صلوات برای آرامشم و حاجتم مهمونم میکنید عزیزان؟؟؟🌹مچکرم🙏