شوهرم یه بهانه بیخود گیر اورده مربوط به اوایل ازدواجمون که مال پنج سال پیشه. الان میگه میخوام با خانوادت دعوا راه بندازم. نمیکشم والا. ۸ ماهه باردارم.یه دختر سه ساله هم دارم. امروز جلو چشم دخترم انقدر دیوانه بازی دراورد، دخترم از ترس خشکش زده بود. همش به خودک... فکر میکنم... بریدم
درکت میکنم
وای به فکر دخترت باش
نمیدونم گفتن بله تو این تاپیک شرم آور باشه یا یه چیز عادی
فردا زنگ بزن ۱۲۳رایگانه کمکت میکنند
در مورد شوهرت هم بگو به جای دعوا برای اینکه تو اروم باشی فعلا میگم یه مدت هیچ کدومتون همو نبینید
هوووف گاهی وقتا زندگی انقدر سخت میشه برا ادم ک به هرچیزی فکر میکنی
ولی تهش به مادر ک میرسی بیخیال میشی💔
اون عصبیه تو سعی کن بدترش نکنی
چقدر تو سایت زندگی ها مشکل دارند
فقط فکر میکردم خودمم
یا امام زمان به فریاد برس
من به خودکشی فکر میکردم و خودکشی هم کردم فقط بهت بگم بعداز خودکشی چنان حس پشیمانی بهت دست میده که از کرده خودت پشیمون میشی و واقعا میفهمی هیچی ارزش اینو نداره به خودت صدمه بزنی
حتما این روزها فشار کاری خیلی زیاده
فعلا یه مدت حرف زد باهاش کل کل نکن
چون با توجه به وضعیتتون الان حق با شماست چون الان روان و جسمت نیاز به مراقبت داره
اما اون درک نمیکنه شما خودت و ازار نده
اصلا پیامبر خدا باشه وقتی اوضاع رو درک نمیکنه
شما بیشتر بهونه نده دستش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
