دوستان من ده ساله با مردی هستم که تازه فهمیدم جاهایی که کم رفت و آمد داره بخاطر زن اولش بوده که فراموشش نکرده .بهش گفتن چرادکم پیدایی جلوی من به اونا گفت مگه یادتون نیست من خیلی اذیت میشم بیام به خاطر گذشته .منم بوق انگار که جفتش بودم .دوست داشتم زمین دهن باز میگرد و منو قورت میداد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این عادیه ک زندگی گدشتش اذیتش کنه خودتم بودی اینجوری بودی زنشو چراطلاق داده
زنش ازش پول دزدی میکرده که بعدمیفهمه ولی هنوز عاشقشه .این طبیعیع؟میگه تو باید بدونی همیشه دومی هستی .آخه روز اول بمن گفت من دیگه اونا رو فراموش کردم که من زنش شدم ولی حالا هی نفرینش میکنم که دروغ بمن گفته
باز خوبه پیشت از خاطراتش تعریف نمیکنه که توی ده سال حس نکردی که فراموش نکرده. مورد داریم خانم هم هست به شوهرش از شوهرهای سابقش تعریف میکنه حتی شوهرشو میبره جاهایی که با قبلیا گشته، مورد داریم پیش مادرشوهر خواهرشوهر جدید از شوهر سابق و خانواده ی شوهر سابق میگه. هیچ کس نمیتونه گذشته اش رو پاک کنه و فراموش کنه فقط خاطرات کمرنگ میشه