2777
2789
عنوان

انگاری همه میخوان داغونم کنن

37 بازدید | 0 پست

دیگه دارم روانی میشم بغض خیلی شدید گلومو گرفته انگار زندگیم طلسم شدس این دیگه چه زندگیه اخه 

فقط خواستم بقیم دردامو بفهمن شاید این طلسم از بین رفت چمیدونم 😭

من 22 سالمه یه ابجی که 5 سال از خودم  بزرگتر داره دارم

هرجا میریم ازم تعریف میکنن وقتیم میخوام برم بیرون همه بهم زل میزنن خیلیا بهم میگن شبیه خارجیای اخه موهام بور چشمامم رنگیه ولی ابجیم برعکس اصلا هیچکس باور نمیکنه باهم خواهریم اون موهاش مشکی و سبزس ولی من اصلا قلبم شاد نیست خیلی بدبختم خیلیم بد شانسم واقعا نمیدونم چرا تا چقد دیگه باید تحمل کنم ابجیم یکم حسوده وقتی ازم تعریف میکنن حس میکنم بدش میاد ولی خب من چه گناهی کردم 

خانواده خودم چون میدونن ابجیم حسوده و یا من خیلی به خودم اهمیت میدم همش داغونم میکنن فامیلام الکی از ابجیم تعریف میکنن دختر عمم بهم حسودی میکنم فقط خودم میدونم چه کارایی میکنه تا نابودم کنه 

مثلا چیزایی که با چشم خودم دیدم انکار میکنن مامانم و بابام همینطور یسر تو خونه از ابجیم حرف میزنن حس میکنم ازم بدشون میاد من دلم نمیخواد اینجوری باشه اخه چون دیگه واقعا دارم نابود میشم هر حسی داشتم هر هیجانی داشتم از بین رفته واقعا دلم میخواد بمیرم تا اینکه انقد دشمن داشته باشم الان با کلی بغص تو گلوم دارم تایپ میکنم بعد از این همه اتفاق وقتی واسه من خواستگار اومد که من با پسره یه مدت اشنا شده بودیم باهم در ارتباط بودیم ازم خیلی خوشش میومد مامانم بهم هیچی نگفت منم بیرون بود وقتی اومدم فهمیدم همشون برنامه ریزی کرده بودن فامیلام میگن چون ابجیت ازت بزرگ تره باید زودتر شوهر کنه دارم میمیرم دیگه امروزم مامانمم بهم میگه وقتی خواستگار اومد نباید از اتاقت بیرون بیای بهم اجازه نمیدن بقیه منو ببینن اشکم در نمیاد انقد که حرص خوردم الان دوساعته فقط احساس بغص تو گلوم میکنم 

خواستگاریم کلا بهم خورد چون پسره منو میخواست حتی اجازه نمیدن یه شریک زندگی واسه خودم پیدا کنم برم راحت شم از دست همشون 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز