دوستان عزیز و خواهرای گلم سلام
من سال نود ازدواج کردم و همه مون میدونیم اون موقع ها طلا چقدر ارزون بود
شوهر منم ته تغاری بود و کلا از ازدواج برادر های شوهرم چندین سال گذشته بود و پدرشوهرم دست و بالش باز تر بود ،برای خرید طلا سنگین ترین سرویس اون طلا فروشی و برام خرید ...
حالا اینا بماند ...از اون دوازده سیزده سال تا به امروز من سالی یکبار از اون سرویس استفاده کردم تا اینکه خواهر شوهرم یکروز اومد و گفت عروسی یکی از فامیل های شوهرمه و سرویستو میدی من بندازم ...
راستش اولش یکم مردد بودم بعد گفتم مال دنیا چرک کف دسته و رو زده زشته ...خلاصکه بهش قرض دادم ...
قبل تحویل گردنبند و نگاه کردم و سالم سالم بود
یک ماهی گذشت خواهر شوهرم هروقت میومد خونمون یا اتفاقی خونه پدرشوهرم منو میدید میگفت :وای یادم رفت سرویس و بیارم یا اگه میدونستم اینجایی سرویس و با خودم میوردم 🤨
تا اینکه یروز خودم بهش زنگ زدم گفتم فلانی دارم میرم مهمونی لطفا سرویس و با خودت بیار ..یکم مکث کرد گفت من امروز خونتون نمیام مسیرم اون ورا نیست 🤨گفتم پس خودم میام 😐گفت نه نه الان خودم میارم
یک ساعت بعد زنگ و زد همونجا در حیاط جعبه سرویس و داد دستم و هرکاریش گردم نیومد داخل گفت قراره برم خونه خواهر شوهرم مهمونی 😐دخترش هی گریه میکرد بریم خونه دایی عمه که رفته مسافرت 😬
خلاصکه رفت ...بعد از سه روز خواستم برم مهمونی در جعبه رو باز کردم دیدم زنجیر سرویس شکسته و اندازه چند میل زنجیر کوتاه شده 😐رفتم تعمیرات طلا کفت پنج میلیون هزینه تعمیرشه 😐
الان میکم به خواهر شوهرم بگم سرویس پیش تو شکسته هی میگم نگم ....آدمیه اومدی یهو انکار کرد و همینو کرد یه دعوا بزرگ
شوهرشم آدم تعصبیه میدونم زندگیشو جهنم میکنه
به شوهرمم بگم میره به گوشش میرسونه باز بیشتر دعوا میشه
باز میگم نکنه خوب چک نکردم و از اول پیش خودم شکسته باشه الکی به خواهر شوهرم تهمت نزنم
این وسط موندم چیکار کنم
لطفا کمکم کنید