یه بار ماه رمضون بود شوهرم سحری خورد خوابید....منم رفتم چایی ریختم ....بعدم بیدارش کردم گفتم چاییتو بخور....بعد شروع کردم به نماز قضا خوندن....یهو دیدم صدای ریختن چایی اومد....شوهرمم از جاش پرید داشت دوره خونه رژه میرفت....نگو من نمازو شروع میکنم آقا چایی رو برمیداره دستش....بعد خوابش میگیره....چایی میریزه روش...بدبخت همه جاش سوخته بود ....منم انقدر خندیده بودم غش کرده بودم...😂😂😂😂
گاه باید سکوت کرد....خدا پاسخگو خواهد بود .....شک نکن....
من هر وقت بخاطر پریود روزه هام و میخوردم داداشم بو کشان بالا سرم ظاهر میشد ینی تو هر سوراخی که قایم میشدم بالأخره پیدام میکرد بعد تا آخر ماه رمضون منو روزه خور صدا میکرد یه بار که منو خفت کرد از در دیگه ای وارد شدم ووانمود کردم که اصلا نمی بینمش و به خوردن ادامه دادم اینم دید دارم رون مرغو گاز گنده میزنم یه قاشق از پلوم برداشت گرفت جلو دهنم و تا قورتش ندادم ول نمی کرد بعد هر وقت روزه قضا می گرفتم میومد جلوم خوراکی میخورد میگفت تو بودی روزه میخوردی؟بیا این بستنی اینم پفک این هم بادوم هندی اینم آب خننننک به به دلم براش تنگ شده چقد اذیت کن بود
هر کسی یک نابغه است ، اما اگر یک ماهی 🐟 را از روی توانایی اش در بالا رفتن از یک درخت 🌲 قضاوت کنیم آن ماهی تمام عمرش را با این باور زندگی خواهد کرد که یک احمق است