وقتی عقدی ومحضرخواهرم بود بمن تلفنی گفت دخترخاله زن بابات از کجامیدونست و...گفتم فضولی ولی چراشما دروغ گفتی؟الان پشت سرم میگن زندگیشونمیخاد که سنگین برداشته و.....
رابطه ی من ومادرشوهرم شکرآب شد ومن بهش گفتم دخترخالت غلط میکنه ازمادرشوهرم بپرسه از رنگ شورتمم باید بدونید؟به مادرشوهرم گفتم میگفتی از هرکی فهمیدی ازهمون اطلاعاتتوتکمیل کن
ازبس دلشکسته واشک ریزوم بودم نتونستم اصلاح کنون وعقد خواهرم باشم وعکس بگیرم خیلی ناراحتم چندروز دیگه پاگشاشه ونمیخام ریخت هیچکسو ببینم نمیدونم چکارکنم
الان هورمونات بهم ریختس عصبی هستی
این مقدار فضولی ک زن بابات کرده ک همگی میکنن .تقصیر مادرشوهرته ک باز سخن چینی میکنه میاد میگه
بابام میگم مدیریت کن این زنت هرجامیره قضیه ی منو میگه من راضی نیستم .بابام میگه دخترخالش گفته اول مادرشوهرتوشروع گرده وگریه میکرده مسجد که اون پرسیده وحرف مادرشوهرم که میگه اونا شروع کردن روباور نمیکنه
الان پاگشاروچکارکنم؟برم چشمم به چشم زن بابام میخوره عصبی میشم
خیلی راحت نرو
هر چیزی که اعصابت به هم میریزه ازش فاصله بگیر
البته اگر خیلی حساسی و خودخوری میکنی
زندگی خیلی کوتاهه ارزش اعصاب خورد کردن خودتو نداره، زیاد خودتو درگیر حرف و حدیث اطرافیانت نکن و بیخیالی رو یاد بگیر
چرا تیکه تیکه تعریف میکنی یجا تایپ کن سند کن بره دنبال پربازدید شدن نباش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
0 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
