من دم در بودم عروس عموم داشت از خونه خاله اش که با ما همسایه هستن میرفت من واقعا نشناختمش اومد احوالپرسی کرد گفتم تا حرف زدی شناختمت ببخشید و فلان گفت تو هر چقدرم کتمان کنی ما آشنایی میدیم
تو این چند سال فقط دو بار دیدمش کلی هم عوض شده بود 🙄
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.