2777
2789
عنوان

مادر سمی

395 بازدید | 30 پست

من حدودا ۱۹ سال دارم از مادرم خیلی خستم . ۴ سال با یک پسر دوست هستم و قرار بود فردا بیان خواستگاری ولی مادر من کاری ک کرد ک نشه اولش ک با خونواده جنگ و دعوا کرد ک پدرم نظرش عوض بشه بعد به خواهرم گفت ک نظرم رو عوض کنه بعد رفت همسایه ها رو آورد دید اونا هم گفتن بزار بره بعد رفت خواهراش و برادرانش رو آورد اونا هم گفتن بزار بره ولی خب انگار نتونست بمونه برداشت به پدر پسره زنگ زد و از من انقدر بد گفت و انقدر اشک تمساح ریخت ک پدر پسره الان دیگه راضی نیس🙂🙂

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دلیلی هست که مادرت نمیزاره؟ بی دلیل نمیشه خب، اول با مادرت صحبت کن و سعی کن دعوا و بخث نشه، خیلی واضح بهش بگو که پسره میخوادت و توهم میخوایش و دلیل مخالفتش رو بدون، و در کنارش هم به پسره بگو ک با باباش صحبت کنه که نظرش عوض شه، اولویتت اول مادرت باشه که این گره حل شه، بعد رضایت پدر پسره

دختردار میشی و میفهمی سمی نبود ، فقط امیدوارم اون موقع خیلی پشیمون نباشی 

اگر در مسائل بارداری و مادری و کودکان نظر میدم چون تجربه سه بارداری و فرزند داری دارم ، شما هم اگر تجربه ندارید بهتره مامانارو نگران نکنید الکی 
دلیلی هست که مادرت نمیزاره؟ بی دلیل نمیشه خب، اول با مادرت صحبت کن و سعی کن دعوا و بخث نشه، خیلی واض ...

ووالا خیلی حرف زدم حتی‌رفتیم جا مشاور ازدواج و اینا اصلا نمیفهمه انگار. میگم بزا برم منم زندگی کنم یکم خستم کردی یا کارات ولی نمیفهمه و میگه هر کاری میکنم ک زندگیت خراب بشه امروز به من برگشته میگه تو همیشه باعث شدی و من و بابات دعوا کنیم نو زندگی منو خراب کردی من چی بگم اخه .با شوهرش حرفش میشه میندازم تقصیر من

کاری با مادرت ندارم ولی شما از ۱۵سالگی با پسره دوست بودی از انتخابت مطمئنی؟مطمئنی تحت فشار خانواده و برای فرار از خونه تصمیم ازدواج با این ادم نگرفتی؟حواست باشه عزیزم از چاله درنیای خودتو بندازی تو چاه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792