چه گرمی، چه خوبی، شرابی؟ چه هستی؟
بهاری؟ گلی؟ ماهتابی؟ چه هستی ؟
چه هستی که آتش به جانم کشیدی؟
سرود خوشی؟ شعر نابی؟ چه هستی؟
چه شیرین نشستی به تخت وجودم
خدا را، غمی؟ التهابی، چه هستی؟
فروغی که از چشم من می گریزی؟
و یا ای همه خوب، خوابی؟ چه هستی؟
شدم شاد تا خنده کردی به رویم
تو بخت منی؟ ماهتابی؟ چه هستی؟
لب تشنه ام از تو کامی نگیرد
فریبی؟ دروغی؟ سرابی؟ چه هستی؟
تو از دختران ترنج طلایی؟
و یا از پری های آبی؟ چه هستی؟
تو را از تو می پرسم ای خوب خاموش
چه هستی؟ خدا را جوابی، چه هستی؟