یه دختر داره که از شوهرم کوچیک تره و قبل ما ازدواج کرد
شوهرش خونه نداشت ولی میتونست یه ۵۰ متری بخره که پولش هدر نره، ولی میخواستن دخترشون از اول تو خونه خوبی باشه بخاطر همین اجاره کرد و پولش بعد چند سال هیچی شد!
نزدیک عروسی ما تصمیم گرفتن کاری شروع کنن و به خاطر اون کار تمام پس انداز های شوهر منم گرفتن که مثلا شریک بشه باهاشون!
باباش هم هرچی داشت گذاشت واسه دخترش و برای عروسی تک پسرش خیلی کم خرج کرد که اونم مامانش اینطور میخواست
من پر توقع نبودم ولی چون کم ترین کارش رو بزرگ جلوه میداد و میگفت برای پسرم سنگ تموم گذاشتم، به شوهرم میگفتم که کاری نکردن! (وضع مالیشون خوبه و میتونستن خییییلی بهتر هزینه کنن اما نمیخواست چون میگفت هرکاری برای دخترم کردن منم همون کارد برای عروسم میکنن درحالی که خانواده دامادش وضع خوبی نداشتن، حتی تالار هم همونجایی که واسه دخترش بود گرفت، برای خرید عروسی از حراجی ها خرید میکرد، طلا همون مقدار که دخترش خریده بود، برام خرید، بدون در نظر گرفتن تورم و.... اوف تا صبح هست اگر بخوام بگم