2733
2739
عنوان

آن‌چه می‌گویم به قدر فهم توست

42 بازدید | 0 پست

آن‌چه می‌گویم به قدر فهم توست *مُـردم انـدر حـسـرتِ فهم درست

صـورت زیبا نمــی آید به کار *حرفی از معنی اگر داری بیار

پا تهی گشتن به‌ است از کفش تنگ *رنج غربت به که اندر خانه جنگ

ظالم آن قومی که چشمان دوختند* وز سخنها عالمی را سوختند

موی بشکافی به‌عیب دیگران *ور بپرسم عیب تو کوری در آن

هرکسی گرعـیـب خـود دیدی به پـیش *کی بُدی فارغ وی از اصلاح خویش

تیـغ دادن در کفِ زنگّیّ مست* به که آید علم نادان را به دست

خضر کشتی را برای آن شکست *کـه تـوانـد کـشـتی ازفجّار رست

ایـن سـخـن در سـینه دخلِ مغزهاست *در خموشی مغز جان را صد نماست

ایـن دهـان بر بند تا بینی عیان* چشم­بند آن جهان حلق و دهان

چـندگاهی بی لـب و بی‌گوش شو *وانگهی چون لب حریفِ نوش شو

ای برادر تو همین اندیشه ای *مـابـقی تو استخوان و ریشه‌ای

نیمِ عمرت در پریشانی رود* نـیـمِ دیـگر در پشیمانی شود

تا که احمق باقی است اندر جهان *مرد مفلس کی شود محتاج نان

حضرت مولانا

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687