من ی آقاپسریو دوست دارم
نمیدونستم سنشو
ی واسطه جور شد از دوستانش رفتن بهشون گفتن ک یکی بهتون علاقمنده
اونم گفته بود من فعلا نمیتونم به این مسائل فکر کنم
بعد فهمیدم ۲ سالم ازمن کوچیکتره ینی ۲۰ سالشه و تازه من یبارم ازدواج ناموفق داشتم
ولی دارم میمیرم از عشقش
حالم خیلی بده
خیلی دوسش دارم میخواستم ب واسطه بگم دوباره اصرار کنه یاشمارشو بده خودم باهاش حرف بزنم
ک ب واسطهه نوشتم و هنو سین نزده
نمیدونم چرا نمیتونم از پس خودم بربیام تازه اونی ک دوسش دارم حتی شغلی هم نداره ولی اگ بیاد خواستگاری درجا بله رو میگم
وقتی میبینمش ینی هرادای مزخرفی داشته باشم درمیارم
ازبس هول میشم
نمیدونم چ مرگمه چرا انقد مغزم پوکه